ø Cole Santani ø

280 37 75
                                    

بابت تاخیر معذرت... این طولانی ترین پارتیه که تا حالا اپ کردم ... و خب مطمئنا زحمت بیشتری هم برده... شما هم جبران کنید با ووت ها و کامنت هاتون...
•••••••••••••••••••••

Gi P.O.V
13 Nov 2017
8:32 A.M
تا حالا فكر كنم حدود چهار باره كه هشدار گوشيم رو قطع كردم و اونم هر هشت دقيقه يك بار داره زنگ ميزنه ... و از اونجایی که من می خواستم خیر سرم ساعت هشت بلند شم الان حدودا باید نبم ساعت گذشته باشه ...

همون جوری که سرم تو بالشم بود با دستم روی عسلی دنبال گوشیم می گشتم .. دکمه کنارشو فشاد دادم و سرمو بالا اوردم و دیدم ساعت هشت و سیو سه دقیقس ... پوفی کشیدم و بلند شدم و به سمت حمام رفتم ...

لباسام و در اوردم و روبه روی آینه ایستادم تا موهامو که مثل جنگل آمازون شده بود رو از هم باز کنم... عاخه من موندم موی حالت دار متمایل به فر به چه درد آدم میخوره؟!

داشتم موهامو باز می کردم که...
_فااک...

دستمو سمت گردنم بردم و روی کبودیای گردنم کشیدم ... با اینکه دو سه تا بیشتر نبود ولی درد زیادی داشت... یاد دیشب افتادم و واقعا خوش حال شدم که کار به جاهای باریک نکشید...

_بعد از حموم باید یه فکری به حال اینا بکنم ....

به سمت وان رفتم و بعد از اینکه حرارت آب رو چک کردم ، فوم رو توی وان ریختم و بعد توی وان دراز کشیدم ...

یاد دیشب افتادم...عجیب و در عین حال جادویی بود ...

Flash Back

Last Night
Harry's Bedroom

چند ثانیه طول کشید تا به موقعیتم پی ببرم ... خب ...

صبر کن ببینم...

من ....همراه هری ... نصف شب ... توی اتاق اون... زبون من بند اومده... من نمی تونم لبامو حرکت بدم.... دست های هری دو طرف صورتم رو گرفتن... فاصله ای بین صورتامون وجود نداره.... و من ... یه چیز خیلی نرم رو روی لبام حس می کنم که داره روی لبام حرکت می کنه...

چقد تو خنگی بشر...
هری داره تورو می بـ... وات؟!

با دستام دو طرف شونش رو گرفتم و از خودم دورش كردم... مثل اينكه خودشم نفهميده بوده كه داشته چيكار مي كرده...

دستش رو پشت گردنش برد و گردنش رو خاروند...
_امم..اا... ببين جي من...من منظوري نداشتم... يعني... پووووف... ببين مي دونم شايد فك كني كه دارم ازت سو استفاده مي كنم ولي مـ...

Black Virus | H.S ff Where stories live. Discover now