●لطفاستاره★دادنبهپارتروفراموشنکنید●
دستی توی موهاش کشید و از پله های مرمری عریض بالا رفت. سمفونی بتهون خیلی ملایم توی فضا پخش بود و انعکاسش از دیوارهای بلند و صیقلی، حتی ملایم ترش میکرد.
ظاهرش رو چک کرد و صداش رو صاف. دست هاش رو توی جیب های شلوار تنگش فرو کرد و روبروی اون تابلوی خاص و همیشگی ایستاد.
نمیدونست یه بوم پر از خط های شکسته ی رنگی و تیره، چطور میتونه یک ادم زنده رو تداعی کنه ولی میکرد.
سهون هیچ روحیه ی هنری ای درونش باقی نمونده بود، چون بعد از اون اتفاق شوم توی عصر طلایی نوجوانیش، حتی دست به کلاویه های پیانو نبرده بود. طراحی نکرده بود و مهم تر از همه، اون بخش سابق از وجودش رو کشته بود.
درواقع هرچی بیشتر رشد کرد، کمتر از اون پسر بچه ی شاد و درخشان، درونش باقی موند. اونقدر که وقتی به خودش اومد، واقعا تبدیل به شبح شده بود. نه شناسنامه ای، نه گذشته ای و نه حتی آینده ای. یک پوچی مطلق هدفمند که توسط دست های نامرئی کنترل میشد.
× Cosa ti ha portato qui fantasma? (چه چیزی شبح رو به اینجا کشونده؟)
با شنیدن اون صدا، با لبخند محوی از دنیای تیره ی افکارش بیرون اومد. با مکث چند ثانیه ای سمت اون شخص چرخید. سرش رو کج کرد و با همون لبخند بهش خیره شد.
- Colori E Arte Tao (هنر و رنگ تائو)
صدای خنده ی بلند تائو، توجه چند بازدید کننده ی دیگه رو به طرفشون جلب کرد.
جلوتر اومد و دستش رو روی شونه ی سهون گذاشت و با حالت آشنایی بهش خیره شد.
× هنوزم اگه بخوای میتونی خیلی شیرین باشی.
لبخند شیرینی هم جواب گرفت.
- دلت برام تنگ شده بود؟
نگاه تائو بین چشم هاش چرخید.
×البته هون... و اگر باور کنی باید بگم خیلی هم زیاد.
دست راستش رو از جیبش بیرون کشید و بدون حرفی، با یه هماهنگی خاص، در آغوش هم فرو رفتند.
ضربه های ارومی به کتف تائو زد و ازش فاصله گرفت. نگاهش رو بین چشم های ارایش شده اش چرخوند و لبخند زد. قبل از این که حرفی بزنه، تائو به حرف اومد.
× شبیه ادمایی هستی که دنبال یه دردسر خیلی بزرگ میگردن هون.
سهون در جوابش خندید.
- چطوریه که تو همیشه درست حدس میزنی تائو؟
****
چانیول کلافه طول سالن رو طی میکرد و هرازگاهی دستی به صورتش میکشید.
بکهیون به نقطه لی روی زمین خیره بود و همونطور که روی کاناپه نشسته بود، پوست لبش رو میکند.
ESTÁS LEYENDO
Fantasma 🌙| ˢᵉᵏᵃⁱ | شبــــــــــح
Acción🌀 ̶ᴄ̶̶ᴏ̶̶ᴜ̶̶ᴘ̶̶ʟ̶̶ᴇ̶̶s̶: sᴇᴋᴀɪ 🌙ᴋᴀɪʜᴏ 🌙 ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ 🌙ᴋʏᴜɴɢʟᴀʏ 🌙 ᴋʀɪsʜᴀɴ 🌙ᴠᴋᴏᴏᴋ &... 🌀̶ɢ̶̶ᴇ̶̶ɴ̶̶ʀ̶̶ᴇ̶: ᴀᴄᴛɪᴏɴ ⭐ᴅʀᴀᴍ ⭐ᴍʏsᴛᴇʀɪᴏᴜs⭐ ᴀɴɢsᴛ⭐ ʀᴏᴜɢʜ⭐ ɴᴄ+②①🔞 🖊 چی باعث میشه اوه سهون، پسر مفقود نخست وزیر سابق، تبدیل به #شبح قاتل مخوف سئول بشه ⁉️ و به تی...