ғᴀɴᴛᴀsᴍᴀ 🌙ᴘ ①③

657 115 245
                                    

●لطفاستاره‌★دادن‌به‌پارت‌رو‌فراموش‌نکنید●

دستی توی موهاش کشید و از پله های مرمری عریض بالا رفت. سمفونی بتهون خیلی ملایم توی فضا پخش بود و انعکاسش از دیوارهای بلند و صیقلی، حتی ملایم ترش میکرد.

ظاهرش رو چک کرد و صداش رو صاف. دست هاش رو توی جیب های شلوار تنگش فرو کرد و روبروی اون تابلوی خاص و همیشگی ایستاد.

نمیدونست یه بوم پر از خط های شکسته ی رنگی و تیره، چطور میتونه یک ادم زنده رو تداعی کنه ولی میکرد.

سهون هیچ روحیه ی هنری ای درونش باقی نمونده بود، چون بعد از اون اتفاق شوم توی عصر طلایی نوجوانیش، حتی دست به کلاویه های پیانو نبرده بود. طراحی نکرده بود و مهم تر از همه، اون بخش سابق از وجودش رو کشته بود.

درواقع هرچی بیشتر رشد کرد، کمتر از اون پسر بچه ی شاد و درخشان، درونش باقی موند. اونقدر که وقتی به خودش اومد، واقعا تبدیل به شبح شده بود. نه شناسنامه ای، نه گذشته ای و نه حتی آینده ای. یک پوچی مطلق هدفمند که توسط دست های نامرئی کنترل میشد.

× Cosa ti ha portato qui fantasma? (چه چیزی شبح رو به اینجا کشونده؟)

با شنیدن اون صدا، با لبخند محوی از دنیای تیره ی افکارش بیرون اومد. با مکث چند ثانیه ای سمت اون شخص چرخید. سرش رو کج کرد و با همون لبخند بهش خیره شد.

- Colori E Arte Tao (هنر و رنگ تائو)

صدای خنده ی بلند تائو، توجه چند بازدید کننده ی دیگه رو به طرفشون جلب کرد.

جلوتر اومد و دستش رو روی شونه ی سهون گذاشت و با حالت آشنایی بهش خیره شد.

× هنوزم اگه بخوای میتونی خیلی شیرین باشی.

لبخند شیرینی هم جواب گرفت.

- دلت برام تنگ شده بود؟

نگاه تائو بین چشم هاش چرخید.

×البته هون... و اگر باور کنی باید بگم خیلی هم زیاد.

دست راستش رو از جیبش بیرون کشید و بدون حرفی، با یه هماهنگی خاص، در آغوش هم فرو رفتند.

ضربه های ارومی به کتف تائو زد و ازش فاصله گرفت. نگاهش رو بین چشم های ارایش شده اش چرخوند و لبخند زد. قبل از این که حرفی بزنه، تائو به حرف اومد.

× شبیه ادمایی هستی که دنبال یه دردسر خیلی بزرگ میگردن هون.

سهون در جوابش خندید.

- چطوریه که تو همیشه درست حدس میزنی تائو؟

****

چانیول کلافه طول سالن رو طی میکرد و هرازگاهی دستی به صورتش میکشید.

بکهیون به نقطه لی روی زمین خیره بود و همونطور که روی کاناپه نشسته بود، پوست لبش رو میکند.

Fantasma 🌙| ˢᵉᵏᵃⁱ | شبــــــــــح ‌‌ Donde viven las historias. Descúbrelo ahora