AN OMEGA FROM NOWHERE

Part16:=/استایل مامان

نیم ساعتی بود که مغازه هارو دید میزدیم هوا تاریک شده بود دستمو تو جیبم شلوارم گذاشتم

نویونگ-فردا به چوا میگم که باشما ها اومدم بیرون

مطمئنا الان مینهو تمام موارد مربوط به مدرسشو میدونست

فلیکس-جذابه مگه نه نویونگا نگاش کن

کت سرمه ای روشن که گوشه ویترین بود رو نشون داد نویونگ یکم فکر کردو به ویترین نگاهی انداخت

نویونگ-اون سفیده چطوره؟احساس میکنم قشنگ تره

همه به کت سفید با خطای راه راه نباتی رنگ که نویونگ بهش اشاره کرده بود نگاه کردن مینهو تو گوشم سوتی کشید که باعث شد برگردمو بهش اخم کنم

فلیکس-خیلی ...قشنگهه چانگبین نگاش کن خیلی باحاله

میتونستم برق تو چشماشو ببینم یه لحظه به شادیش حسودی کردم شادی که شاید هیچوقت نتونم داشته باشمش

جیسونگ- خیلی قشنگه

رفتیم تو و چانگبین  هیونگ کتو از نزدیک دید

چانگبین-انتخابت فوق العادست بچه

چشمکی به نویونگ زد و روبه فروشنده کرد

چانگبین-میشه سایز منو این اقا رو اندازه بگیرید و برامون دو دست کت شلوار مث همین درست کنید
پیرمرد فروشنده ازمون خواست تا بریم تو اتاقکی که پشت مغازه بود تا خیاطش بتونه سایز اون دوتارو اندازه بگیره بعد از اندازه گیری و همه کارا از اونجا بیرون رفتیم چانگبین درحالی که کیف پولشو تو جیب کتش میزاشت سویشرت فلیکسو پرت کردت تو صورتش

چانگبین-سرده بپوش

فلیکسم بهش اخم کرد و بعدش با لبخند بهمون نگاه کرد

فلیکس-خب دیگه بریم هوا تاریکه فردا باز باید بریم کالج

مینهو-من جیسونگ و نویونگ رو میرسونم خونشون ماشینم زیاد دور نیست فکر کنم خونشون سر راهم باشه

با فلیکس و چانگبین خداحافظی کردیم یه خیابون پایین تر رفتیمو وبلاخره تو ماشین سفید ک شیک مینهو که مث خودش بوی سیب سبز میدادم نشستیم

مینهو-تو چرا جلو نشستی نویونگا پس داییت چی

نویونگ-دوس داشتم=)

مینهو-قانع کننده بود میشه تو جی پی اش خونتونو بهم نشون بدی

نویونگ کاری که گفت رو انجام داد و مینهو به سمت خونمون حرکت کرد

نویونگ-رسیدیم اوپا بیا تو

بهش اخم کردم

مینهو-نه مثل اینکه داییت راضی نیست

نویونگ-اون هیچ وقت راضی نیست بیا تو مامان بزرگ ببینه سلامممم ما برگشتیم

بزور اوردشش تو خونه عه عه دختره چشم سفید حتما بعدا میخواد واسه من پسر بیاره