Part35:ناراحت نیستم

1.8K 343 70
                                    

جونگین-هیونگ کجا رفتی سونگمین بهم گفت دیرت شده بود

هیونجین-عا اره تو که نمیدونی چقدر استادای رقص مدرن سخت گیرن چه خبر؟

جونگین-خب هیونگ برو باهاش قرار بزار از همون قرار دوستانه هایی که قبلا میزاشتید

هیونجین-بعدش

جونگین-یه دسته گل با ربان رنگ مورد علاقش که زرده براش ببر و یواش یواش شروع کن صحبت کردن درباره استعداد هایی که داری ازش بخواه تو مسابقه رقص اخر هفته های کالج بیاد ببینتت اینجوری تحت تاثیر قرارش بده

هیونجین-ممنون

جونگین-دیگه با این اطلاعاتی که من بهت میدم قراره مخشو بزنی

هیونجین-اره

با اومدن معلم دیگه حرفی برای زدن نبود و مجبور شدیم تموم حواسمون به وراجی های پیرزن رو به رومون بدیم تا اخر کلاس همینطوری خشک سرجام نشستم

جونگین-هیونگ چته نکنه مریض شدی

هیونجین -خوبم جونگینی

سونگمین-اره جونگین حال هیونگت فوق العادست هرچی باشه داری بهش کمک میکنی به عشقش برسه

هیونجین-تمومش کن بتا

میتونستم بفهمم دارم وارد دوره راتم میشم وگرنه انقدر عصبی نبودم

جونگین-هی...

سونگمین-ازش فاصله بگیر جونگین

نزاشت جونگین بهم نزدیک بشه و اونو از پشت بغل کرد مطمئنا این بهترین کاری بود که تو کل عمرش کرده

جونگین-هیونجین هیونگ چش شده

سونگمین-چیزی نیست جونگین میره میخوابه خوب میشه چرا وایسادی نگامون میکنی برو تو خوابگاه دیگه تو که نمیخوای به کسی صدمه بزنی

سرمو به نشونه نه تکون دادمو به سمت خوابگاه دوییدم چرا دلم میخواست به جای سونگمین من اونی باشم که جونگینو بغل میکنه چرا دوست ندارم جونگین ازم دور بشه پتو رو کامل روی سرم کشیدم و گذاشتم قطره های اشکم یواش یواش از چشمام پایین بیاد

جونگین-هیونگ هیونگ

سونگمین-جونگین بهت گفتم که زیاد نزدیکش نشی امکان داره کاری بکنه

جونگین- نمیکنه چون اون دوستمه

سونگمین-شاید شایدم تو بدت نیاد که یه‌کاری بکنه

جونگین-اینطوری نیست سونگمین هیونگ

سونگمین-باشه من میرم یه چیزی بیارم شام بخوریم تو هم بشین تا هیونگ جونت بیدار بشه

بعد از چند لحظه در محکم کوبیده شد و دستای جونگین بین موهام رفت

جونگین-موهاش چقدر پرپشته

AN OMEGA FROM NOWHEREWhere stories live. Discover now