وقتی زنگ خورد برگشتم سر کلاس بازم با فلیکس و جیسونگ هیونگ توی یا کلاس بودم به جیسونگ هیونگ که مشغول حرف زدن با فلیکس بود نگاه کردم
فلیکس-یه زنگ تفریح کامل چپیدی اون تو؟بو نگرفتی؟
جیسونگ-جونگین ببین تو باید باهاش حرف بزنی
جونگین-چیکار کنم؟
جیسونگ-باید درباره احساست بهش بگی
جونگین-هیونگ من هیچ احساسی بهش ندارم
فلیکس-ما رو خر فرض کردی ؟نکنه منم که هر وقت هیونجینو میبینم قرمز میشم
اهی کشیدم و برگشتم سرجام یعنی انقدر ضایعم نکنه خودش فهمیده دستمو گذاشتم زیر شونمو به هیونجین فکر کردم اون خوشگله خوش رفتاره مهربونه محبوبه و من..فقط یه امکام که الفای های عوضی رو جذب میکنم وسطای کلاس بود که از پنجره بیرون رو نگاه کردم با دیدن هیونجین در حال ورزش اون بیرون تصمیمو گرفتم
جونگین-ببخشید استاد من میتونم برم بیرون حالم خوب نیست؟
بعد از اینکه پیرمرد پشت میز بهم اجازه داد از کلاس بیرون رفتم و خودمو به هیونجین رسوندم
جونگین-هیونگ
هیونجین-جونگینی اینجا چیکار میکنی
جونگین-کارت دارم
هیونجین-میتونی چند دقیقه صبر کنی؟
سرمو تکون دادم و همونجا رو زمین نشستم اونم شروع کرد به دوییدن پنج دقیقه ای بکوب دویید بعدش وایساد در حال که نفس نفس میزد با لبخند بهم نگاهی انداخت
هیونجین-جونگینی از توی ساک من اون حوله رو میدی با اون تی شرت سفید تمیزم
جونگین-البته
به سمت ساک مشکی رنگش که اون گوشه بود رفتمو حوله کوچیک ابی رنگ و تی شرت سفیدشو دراوردم و بهش دادم سریع پیرهنشو دراورد شروع به پاک کردن عرق صورتش با حولش کرد محو دید زدن بدنش بودم چطور میتونست انقدر جذاب باشه تی شرتشو پوشیدو منتظر بهم نگاه کرد
هیونجین-خب
جونگین-خب؟
هیونجین-میخواستی یه چیزی بهم بگی و مطمئنا به خاطرش کلاستو پیچوندی پس حتما چیز مهمیه
جونگین-عا اره هیونگ تو خیلی خوشگلی
خندید و دستشو توی موهام فرو برد متوجه قرمز شدن گونه هام شدم
هیونجین-فقط اومدی بهم بگی خوشگلم جونگینی کوچولو تو میتونستی اینو امشب تو خوابگاهم بهم بگی
جونگین-نه نه هیونگ منظورم این نیس تو هر چی که یه الفا میخواد داری
حداقل برای من اون کاملا ایده اله
جونگین-راستش من از وقتی یادم میاد حتی از زمانایی که مشخص نبود توی کدوم دستم بقیه منو دست مینداختن و اذیتم میکردن واسه همین پیدا کردن دوست واسم سخت بود تا اینکه سال اول راهنمایی با جیسونگ هیونگ اشنا شدم خب راستش اون خارقالعاده بود واسه همین وقتی باهاش دوست شدم تونستم با افراد بیشتری دوست بشم
هیونجین-همین جیسونگ خودمونو میگی؟هان جیسونگ؟
اروم به حرفش خندیدم
جونگین-اره مگه جیسونگ هیونگ دیگه ای میشناسی؟
هیونجین-چیزی که میگی یکم عجیبه
جونگین-خب مطمئنم جیسونگ هیونگ یه زمانی اینطوری نبوده ولی از وقتی من دیدمش اینجوری بود منظورم اینه که وقتی با جیسونگ هیونگ دوست شدم بهم یه جرعتی داد که با بقیه دوست بشم و اگه کسی بخواد بهم صدمه بزنه جیسونگ هیونگ پدرشو درمیاره
اروم سرشو تکون داد بطری اب جلوشو برداشت همشو سر کشید
جونگین-دل درد میگیری اروم تر
هیونجین-چیزی نمیشه نگران نباش
جونگین-هیونجین هیونگ
هیونجین-هوم
جونگین-خب راستش نمیدونم با این حرف دربارم چه فکری میکنی ولی اون روز که به خاطرم با اون الفاها دعوا کردی بهم حس امنیت دادی ممنون
هیونجین-خواهش میکنم جونگینی
جونگین-هیونگ نمیدونم کارم درسته یا نه ولی میخوام جواب واقعیتو بشنوم
هیونجین-درباره چی صحبت میکنی
جونگین-جفتم میشی؟
چشماش گرد شده بودو بهم نگاه میکرد نفس عمیقی کشیدم الان خیالم راحت شده
هیونجین-شوخی میکنی؟
جونگین-نه کاملا جدیم
عصبی چندبار خندید
هیونجین-جونگینی میفهمی داری چی میگی
جونگین-اهوم
سرمو هم به نشونه مثبت تکون دادم
هیونجین-ببین جونگینی من فکر کنم تو تحت تاثیر کار من قرار گرفتی وگرنه هیچ حسی بهم نداری
جونگین-این یعنی ردم میکنی
هیونجین-من خودم یکیو دوست دارم متاسفم
جونگین-مارکشم کردی؟
هیونجین-چی...نه هنوز نه من هنوز بهش اعتراف نکردم ولی ما باهم قرار میزاریم قرار دوستانه
جونگین-اوه ببخشید وقتتو گرفتمهیونجین-ناراحت شدی؟
جونگین-نه معلومه که نه هرچی بهت گفتمو فراموش کن
از جام پاشدم و بهش پشت کردم خیلی احمق بودم که بدون هیچ فکری اینکارو کردم قطره اشک مزاحمی که از گونم پایین میومدو کنار زدمو به سمت خوابگاه رفتم توی اتاق بودم که گوشیم زنگ خورد
جیسونگ-کجا رفتی خوبی؟
جونگین-هیونگ میشه وسایلمو واسم تا جلوی در خونه مادربزرگم بیاری؟
جیسونگ-چرا که نه بیا ولی حالت خوبع چرا صدات گرفته؟
جونگین-اشتباه کردم هیونگ اشتباه
وسایلمو جمع کردم و از خوابگاه بیرون زدم
......................................................................
قسمت بعدیم تا اخر امشب اپ میکنم پس ووت و کامنت فراموش نشه😉😍
YOU ARE READING
AN OMEGA FROM NOWHERE
Fanfiction-اولین باری که بهت گفتن یه جفت داری که استرالیاعه واکنشت چی بود -فقط داد زدم وات د فاک جفت من یه امگا از ناکجا اباده کاپل:چانگلیکس،مینسونگ،هیونین،ووچان ژانر:فانتزی،امگاورس،زندگی روزمره،اسمات وضعیت:کامل شده