Part 4
دوستان این پارت یکم صحنه حساس داره اخرش اگه دوست ندارید نخونید 🔞دکمه قفل و فشرد و با صدای بیپ از قفل شدن ماشین مطمئن شد
به راهش به سمت بیمارستان ادامه داد
جرد از پشت دیدش اینبار ترسید بزنه پشتش
پس فقط به سمتش رفت و دستشو رو شونه ش گذاشتحرکتش ناگهانی بود و میشا یکم ترسید
◇اه خدای من ... جرد
جرد که اینبار کاری نکرد ولی میشا مثله اینکه ترسید
♤ببخشید به خدا نمیخواستم بترسونمت
میشا خنده ای زد جرد از اون روز که سرش داد زده بود خیلی سعی میکرد تا شوخی نکنه
میشا از شوخی های جرد خوشش نمیومد ولی خب اون بخشی از شخصیت جرد بود اونروزم به خاطر جنسن ناراحت بود و یه جورایی سر جرد خالی کرد◇اشکال نداره جرد ...
جرد نیشش باز شد
دستشو انداخت دور گردن میشا و به سمت بیمارستان راه افتادن♤اسکات رفت
◇اوهووم ... امروز صب رفت پیش پدر و مادرش
جرد لیخند مرموزی زد
حالا که اسکات رفته و فقط خودش و میشا هستن فرصت خوبی بود که مطمئن بشه..........
جیمی و جنسن تو کافه نشسته بودن و قهوه شونو میخوردنگوشی جنسن برا بار هزارم از صبح زنگ زد
جنسن پوفی کشید و جواب داد
●سلام .. من تو راهم .... باشه .... باشه بزار رو میزم رسیدگی میکنم ..... مگه اینحا خیریه س اخه .... خیلی خب ... باشه
بعد گوشی شو قطع کرد چشماشو مالوند سرش خیلی درد میکرد حتی قهوه هم دیگه کار ساز نبود
جیمی نگاهی به جنسن انداخت
♧تو خوبی جی.... چی شده ؟
جنسن یکم از قهوه ش خورد
●هیچی مشکلات همیشگی ... بیمار ها پول عملشونو ندارن .... تجهیزات کافی نداریم تو بیمارستان .... دکترا و پرستار ها مرخصی میخوان .....
جیمی دستشو گذاشت رو شونه جنسن و یکم مالوند
♧اوه پسر ... تو باید یکم به خودت استراحت بدی
جنسن سرشو گذاشت رو میز
●نمیتونم مشکلات تمومی ندارن
♧اگه یکم استراحت کنی راحت تر حل میشن
●چجوری ؟
♧چه میدونم ... یه سرگرمی واسه خودت جور کن ذهنت و از کار یکم دور کن
●تو این شهر لعنتی هیچ سرگرمی وجود نداره
♧اگه یکم خلاق باشی هست
YOU ARE READING
bloody rose
FanfictionBloody rose by aphrodite 💚💙 ●اون هر کاری بگم میکنه ○هر کاری ؟ ●هر کاری .... ◇◇◇◇ 🔞🔞 warning bdsm mpreg sexual content