Part 11
جنسن به گچ کاری های دیوار مطب نگاه میکرد
باید منتظر میموند و انتظار دقت ادمو به جزئیات بیشتر میکردگچ کاری ظریف دورتا دور دیوار های مطب و پوشانده بودن
بیشتر شبیه یک موزه یا گالری بود تا مطب پزشک متخصص قلب
صدای باز شدن در توجهشو جلب کرد
مردی خارج شد
و از منشی که خانم خوشرویی بود خداحافظی کردمنشی با لبخند مهربونی رو به جنسن کرد
+اقای کاکلز بفرمایید نوبت شماست
جنسن سری تکون داد و تشکر کرد
وارد اتاق پزشک شدمرد میانسال از جاش بلند شد
خوش امد گویی گرمی با جنسن کرد
اون مرد دوست قدیمی مادر جنسن بود
و جنسن و از بچگی میشناختجنسن ازمایشات و عکس هاشو به دکتر نشون داد
زیاد نگران نبود میدونست چیزی نیستاون خودش پزشک بود تخصص قلب نداشت ولی تا اونجایی که میدونست و از ازمایش ها فهمید مشکل خاصی و نگران کننده ای نبود
دکتر یکم عینکشو جابه جا کرد ازمایش هارو گذاشت کنار
■خب اقای اکلز ازمایشه تون خوبه مشکلی نیست بجز ....
یکم تو حاش جابه جا شد انگار براش سخت بود چیزی رو که میخواست بگه
■دریچه قلبت وضعش روز به روز داره بدتر میشه ... با این حال من فک میکنم هرچه زودتر باید عمل کنی و دریچه تو عوض کنی ...
جنسن اخماش رفت تو هم
●هر چه زودتر خب ینی کی ؟
■من الان برات کارهای بستری تو درست میکنم ..
●چی نه نه الان نمیشه ..
■ولی نباید بندازیم عقب میخوای مجبور شیم اورژانسی عملت کنیم
●نه نه شما متوجه نیستید بعد از ظهر نتایج انتخابات شهرداری میاد و مامانم نامزده امروز نمیشه فردا خودم با پای خودم میام اینجا ...
مرد اهی کشید
■خیلی خب ولی مواظب خودت باش استرس برات مثله سمه و هیجان و احساسات هم دیگه حکم مرگ تو امضا میکنن
●چشم .... فردا می بینمتون
جنسن با دکتر دست داد
از مطب خارج شد و سوار ماشینش شد
به محض نشست پشت رول گوشیش زنگ خورد
□بله جرد .... خب ؟ .... خدایا چی ؟ ...... مامان برد
دستشو تو پیشونیش کشید
و زیر لب گفت
اخه لعنتی هیجان حکم مرگ منو امضا میکن
......
YOU ARE READING
bloody rose
FanfictionBloody rose by aphrodite 💚💙 ●اون هر کاری بگم میکنه ○هر کاری ؟ ●هر کاری .... ◇◇◇◇ 🔞🔞 warning bdsm mpreg sexual content