the result and also the end

674 52 55
                                    

Part 12

میشا پشت در راه میرفت از وقتی جنسن و وارد اتاق عمل کردن
یه لحظه نشسته بود
پاهاشو دیگه حس نمیکرد از بس جلو اتاق عمل رژه رفته بود

ولی نشستن بدتر بود

جرد و مادرش پیش هم نشسته بودن سارا هم به دیوار تکیه زده بود

بالخره دکتر از اتاق اومد بیرون

همه به سمتش حمله ور شدن

میشا جلوتر رفته بود با نگرانی به مرد میان سال گفت

◇اقای دکتر چی شد

پرد لبخند ارامش بخشی زد

■چیزی برای نگرانی وجود نداره حالش خوبه جنسن پسر قویه اون چون جوون بود تونست سالم بمونه ..حالا فقط باید منتظر باشیم به هوش بیاد

میشا نفسشو داد بیرون
حس کسی رو داشت که حالا تونسته به سطح اب برسه و خفه نشده

جرد به دکتر رو کرد

♧میشه الان دیدش ...

■البته هر وقت به بخش بردنش میتونید ببینیدش

جرد سری تکون داد و از مرد تشکر کرد

کنار میشا که تکیه زده بود به دیوار و نشسته بود رو زمین

دستشو گذاشت رو شونش و مالوند

■تو خوبی میشا ؟

میشا لبخند بی جونی زد

و سرشو تکون داد

◇حالا خوبم

.......
جنسن و به بخش اورده بودن ولی هنوز به هوش نیومده بود
خب این نگران کننده بود چون چند ساعتی میگذشت که از اتاق عمل بیرون اومد

میشا دستای جنسن و گرفت
یخ بود

پتو رو بیشتر روش کشید
به انگشتای کشیدش نگاه کرد
و بعد بوسیدش

اشک مزاحم میشا راهشو به سمت دست سرد جنسن باز کرد

دست دیگشو لای موهای طلایی پر پشتش کرد

و نوازش کرد
لباش خشک شده بود و چشاش بسته بود

لعنتی به خودش فرستاد
چزا زودتر متوجه نشده بود که اسکات بهش حس داره
اینا همش تقصیره اونه
ه میدونست هیج وقت این اتفاق نمیفتاد
هیج وقت جنسن و تو این حال نمیدید

لعنت بهش که اینقد احمقه

بوسه ای رو پیشونیش زد و دوباره غرق تماشا شد

تماشای جزئیات اون صورت
اون بی نقص جذاب

جرد کنار جیمی که تازه رسیده بود ایستاده بود هردو با ناراحتی به جنسن و میشا نگاه میکردن

این عشق بود که اتاق و پر کرده بود
تنها حسی که هرکس به محض ورود متوجش میشد

تنها یه چیز ذهن همو رو درگیر کرده بود

bloody roseWhere stories live. Discover now