2.اون دین نیست.

297 59 103
                                    

اون دین نیست.

-دین؟

چند قدم بلند برداشت و اون رو توی اغوشش کشید.سم میدونست که مردی که بغل کرده دین نیست،اون با قلب و روحش میدونست که دین نیست؛

ولی به هر حال با ولع اونو بو کشید و محکم تر بغلش کرد.

دین چند سال بزرگتر بود،دین هیچوقت مثل این    
مرد بوی ادکلن گرون قیمت نمیداد،دین همیشه بوی ویسکی و چرم میداد،همراه با یه بوی مخصوص،بوی خودش.

این مرد بوی دینُ نمیداد.اون دین نبود.

سم ناگهانی کسی رو که ادعا کرده بود دکتر جدیدشه رو رها کرد و یه قدم به عقب برداشت.

جنسن با گیجی سرجاش خشک شده بود.دین؟دین دیگه کی بود؟فکرش رو به زبون اورد:دین کیه؟

چشمای سم پر از اشک شدن،اون دین نبود،اون لحن صحبت کردن دین رو نداشت،مثل دین سفت و سخت حرف نمیزد جوری که انگار صاحب دنیاس،اون نرم حرف میزد،اون دین نبود.

واردن با تعجب داشت صحنه رو نگاه میکرد،این اولین باری بود که سم همچین حرکتی از خودش نشون میداد.

چند قطره اشک از چشمای سم چکیدن،واردن لبخند دلسوزانه‌ای زد و به سم نزدیک شد:چرا روی تختت نمیشینی پسرم،ها؟ما نمیخواستیم مزاحمت بشیم،فقط میخواستیم که با دکتر جدیدت اشنا بشی.

سم با پیشنهاد رییس لبه‌ی تختش نشست،واردن یه لیوان اب بهش داد،سم بدون اینکه اب رو بخوره روی میز کنار تختش گذاشت و به دکترش چشم دوخت و با صدای ارومی پرسید:اسمت چیه؟

جنسن که هنوز توی فکر این بود که دین کیه چند ثانیه به سم خیره شد.

سم دوباره سوالش رو تکرار کرد،اینبار بلندتر:اسمت چیه؟

جنسن سعی کردم ملایم برخورد کنه،نمیخواست توی برخورد اول یه عوضی بنظر برسه که هیچ اهمیتی نمیده،لبخند ملایمی زد:من جنسنم،جنسن اکلس.

سم نگاهش رو از جنسن گرفت،چشمشو به فضای بیرون از پنجره دوخت و با صدای لرزونی زیر لب زمزمه کرد:میدونستم،تو دینِ من نیستی.

جنسن به خودش جرعت داد و چند قدم به سم نزدیک شد و سوالی رو که دفعه قبل بی جواب مونده بود تکرار کرد:دین کیه؟

سم توجهی بهش نکرد،پشت به رییس و جنسن روی تختش دراز کشید و زمزمه کرد:دین رفته.

صداش اونقدر ضعیف بود که هیچکس نشنید،دوباره صحبت کرد ولی این بار بلند تر از قبل:می خوام بخوابم.

واردن با همدردی سرش رو تکون داد:باشه سم،استراحت کن.

جنسن که هنوز درگیر هویت دین بود به واردن نگاه کرد،واردن اه کوتاهی کشید و به طرف در راه افتاد.جنسن اروم گفت:فردا میبینمت،سم.

Hold My Hand[Wincest]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora