ووت یادتون نره لیتل پانداز*-*🐼
دنیای هری:
هری از موتورش پیاده شد و به لویی که پشت بهش ایستاده بود و کت لیشو می پوشید نزدیک شد
"راجب اون چیزی که گفتم,اگر ناراحتت کردم,معذرت می خوام!"
لویی برگشت سمتش و دید هری سرشو پایین انداخته و با انگشتاش بازی می کنهلبخند زد
"بیا راجبش فکر نکنیم!"کلاهشو برداشت
"درضمن...."
کلاهشو روی سرش گذاشت و به هری نگاه کرد
"من ناراحت نشدم!"هری سرشو بالا اورد و نگاهش کرد
شاید اگر کلاه سرش نبود می تونست حالت چهرشو تشخیص بده و بفهمه منظورش چیه!"سوار موتورت شو,امروز باهام مسابقه می دی!"
هری ابروهاش بالا پرید"فکر می کنی اماده ام؟"
"فکر می کنی نیستی؟"هری بدون اینکه چیزی بگه برگشت سمت موتورش و کلاه کاسکتشو سرش گذاشت
و پشت سرلویی که به سمت جاده می رفت راه افتادبه سر جاده که رسیدن لویی ایستاد
"باشماره 3 , باهم می شماریم!"
سر هری چرخید سمتش و می تونست چشماشو از توی طلق کلاهش ببینه"نفس عمیق بکش و شجاع باش!"
لویی اروم بهش گفت ولی حس کرد داره صدای مربیشو توی گوشاش می شنوه!"1......."
اون دوتا باهم شمردن
"2......"
سراشونو چرخوندن سمت جاده و صدای گاز موتوراشونو در اوردن
"3!"
با گفتن شماره ی سه دوتاییشون با سرعت راه افتادن
لویی کمی جلوتر بود و حواسشو روی جاده جمع کرده بود"آرامش داشته باش,مثل حسی که صدای اقیانوس بهت می ده,شجاع باش مثل کسی که از موج نمی ترسه!"
صدای توی سرشو شنید و نفس عمیق کشیددس انداز رو به خوبی رد کرد و دید هری هم به اسونی از روش رد شد
به چاله ها که رسید با احتیاط از کنار کوه رد شد و تمام حواسش به هری بود
بدنشو روی موتور خم کرد و به هری نگاه کرد که کارشو تکرار کرد
سرشو به عنوان تایید به هری تکون داد و دید هری هم سرشو تکون دادموقع سربالایی ته دل لویی خالی شد
سرعتشو کم کرد و به هری نگاه کرد که با سرعت از کنارش رد شدترسید و همونطور که یکی از دستاشو از روی گاز برداشته بود و به سمت هری گرفته بود داد زد
"سرعتتو کم کن!"هری تا صدای لویی رو شنید سرعتشو کم کرد اما دیر شده بود به لبه رسیده بود...
موتورش روی هوا بلند شد و هری "هیع" بلندی کشید
YOU ARE READING
(SomnAmbUliStic)+%5÷7=42
Science Fiction(Larry & Ziam Science Fanfiction) کد 1221: خواب گرد کد 8924: ما توی دنیایی زندگی می کنیم ک اون طور ک می خواییم شکلش می دیم مادر و پدر داریم زندگی می کنیم بزرگ می شیم و به این باور داریم ک همش یه آزمایش الهیه! هیچوقت فکر کردی ک تمام چیزایی ک دورو ورت...