جنی کیم همه چیز داشت. اون سردسته تشویق کننده گان بود و با بازیکن خط حمله تیم فوتبال قرار میذاشت، عملا كل اون مدرسهٔ لعنتی رو در اختیار داشت و علاوه بر همهٔ اینها، خیلی سکسی و باهوش بود.با اینحال، همه میترسیدن که بهش حسودی کنن طوری که هیچکس نمیتونه توصیفش کنه. اون تمام دنیا رو در حوالی صورت کوچیکش پوشش داده .... خب، تقریبا تمام دنیا.
"تو سر جای من چه غلطی میکنی، مانوبان؟"
به دختر مو بلوندی که صندلیش رو اشغال کرده بود، پوزخند زد.اون با چکمه های رزمی که پاش بود، به میز جلوش تکیه داده بود، و بعد از شنیدن این حرف به پشت خم شد.
لاليسا فاکینگ مانوبان.
جنی ازش متنفر بود.
لیسا خیلی بیخیال و لجباز و همینطور یه لعنتی آزار دهنده بود.
البته این تنها دلایلی نبود که جنی انقدر ازش بیزاره.
دلیل اصلیش این بود که اون خیلی به خدای مدرسه نافرمانی میکرد.
همه، همه به جز لیسا به ارادهٔ اون خم میشدن و در آخر این جنی رو عصبانی میکرد.دختر مو بلوند با تنبلی آهی کشید و لحظه ای آدامسشو جوید،
این یکی دیگه از اون مواردی بود که جنی ازش خوشش نمیومد...اون دختر، بدون وقفه آدامس میجوید.
هر روز، لعنتی!!
اون احتمالا دندوناشو با همون گهی که هنوز تو دهنشه مسواک میزنه!قبل از اینکه جنی فرصتی پیدا کنه تا خودش اون ماده چسبنده رو از دهن دختر بیرون بیاره، لیسا جا به جا شد و عینک آفتابیش رو برداشت.
کدوم خری داخل کلاس عینک آفتابی میزنه؟"چیه؟"
ليسا پرسید."كونت. از رو صندلیم بردارش. همین الان لعنتی!"
ليسا قبل از اینکه لبخند شیطانی ای بزنه، از بالا تا پایین دختر خشمگین رو نگاه کرد.
"اوه این جای توئه؟ متاسفم، من نیت بدی نداشتم."
با دندونای کاملا سفیدش چشمک زد اما هیچ تلاشی برای حرکت نکرد. البته که اون میدونست این صندلی جنی بود."تکون بخور."
جنى قاطعانه گفت، نمیخواست نشون بده که در واقع چقدر عصبانیه.ليسا قبل از ایستادن چشماشو بازیگوشانه چرخوند.
یکی دیگه از موارد لیست نفرت جنی، قد بلندتر لیسا نسبت به خودش بود.
سه اینچ برای لیسا خوبه، معنیش این بود که دختر مو بلوند از بالا به جنی نگاه میکنه؛در حالی که هیچکس از بالا به جنی نگاه نمیکنه!
یکدفعه، لیسا دستش رو بالا آورد تا گونهٔ جنی رو به آرومی نوازش کنه.
"هر طور تو بخوای، علی حضرت."
با صدای آهسته زمزمه کرد و بوی آدامس نعناعی و سیگار تند بیش از حد اعتیاد آورش، جنی رو غسل داد.
YOU ARE READING
𝑾𝒆'𝒓𝒆 𝑵𝒐𝒕 𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔
Romanceیک هرزهٔ عوضی و استریت که هر چیزی که میخواست رو داشت-جنی در یک روز غیرمنتظره با یه پلی گرل منحرف به اسم لیسا، ملاقات میکنه؛ اون دو نفر، مثل آتیش و یخ هستن، پس..چه اتفاقی قراره براشون بیفته؟ Cover by: lisarius