Force marriage / 2jae

part 1 : لجباز و زشت

یونگجه 💟

" هی ببینش خیلی خوشگل شدی مگه نه؟"

نیشخندی روی لبام ظاهر شد و خنده ی نخودی کردم داشتم با مرد عضله ایی که روبه رو ام بود گپ میزدم

همم اونقدرام خوش قیافه نیست

"من همیشه خوشگل و لاکچری ام بگو تو دلت میخواد چی ببینی شوگر ددی؟" زبونم رو بین دندون هام گذاشتم و با کنجکاوی بهش نگاه کردم

مرده روم خم شد و دستشو روی کمرم گذاشت و به عقب کشیده شدم روی تخت افتادم و کراوات ابریشمی اش رو گرفتم و اونو با خودم پایین کشیدم

"عاشق اینم که ببینم لخت میشی "

حرفاش مو به تنم سیخ کرد و باعث شد لرزی به تنم بیوفته دهنم رو باز کردم

" و جایزه ام؟!" ابروهامو بالا انداختم و لحن سکسی ام رو حفظ کردم تا مطمئن بشم هیچ خطایی ازم سر نمیزنه که اون منصرف بشه

"البته بیبی قول میدم که جایزه ات رو بهت بدم"

با افتخار لبخندی زدم و کراواتش که هنوزم توی دستم بود رو کشیدم و لبام رو روی لباش گذاشتم بدنم به ملافه های قرمز و نرم تخت فشرده میشد درحالی که اون با خشونت منو میبوسید

لبام رو ول کرد و چونه ام رو بوسید و لباشو دقیقا کنار گوشم گذاشت نفسای داغش گوشم رو قلقلک میداد

دستش سمت پایین تنه ام رفت که باعث شد نفسم رو لرزونم  بیرون بدم و ناله ی کوچیکی از بین لبام فرار کنه

"لذت ببر بیبی بوی "

یک هفته بعد

"مامان~ الان نمیتونم بیام سرم شلوغه~" با بیچارگی گفتم و چوکر روی گردنم رو درست و تو اینه به لباسام نگاه کردم

" تا سی دقیقه ی دیگه توی این رستوران باش قضیه ی مهمیه" مامانم پشت تلفن با لحن سرزنش کننده ایی گفت اهی کشیدم و پامو روی زمین کوبیدم

"خیله خب باشه ولی من زودتر برمیگردم چون امشب با یکی از دوستام قرار دارم" پافشاری کردم و قبل اینکه مادرم حرف دیگه ایی بزنه قطع کردم

چون برنامه های امشبم عوض شده بود با ناامیدی چوکرم رو دراوردم و به فاک توی (fuck toy ) امروزم پیام دادم که دیر میام و اخرشم کلمات مخصوصم رو نوشتم ' ببخشید ددی'

"تا وقتی که بیای مشکلی نیست بیبی بوی" جوابش رو خوندم و نفسم رو با اسودگی بیرون دادم

به لباسام نگاهی انداختم لباس سیاهم رو مرتب کردم شلوار جین سیاهم رو بالا کشیدم و موهای بلوند ام رو مرتب کردم و هیچ میک آپی نکردم چون میخواستم طبیعی به نظر برسم

اصلا من به میک اپ احتیاجی نداشتم همین الانشم پوست سفید، گونه های صورتی و لبای قرمزم رو دارم