Part 19 : ناراحت میشم بزن به چاک

782 145 44
                                    

یونگجه 💟

"هیچ ایده ایی داری پسری که کنار جین یونگه کیه؟"

به جه بوم نگاه کردم داشت به کاپلی که دور تر از ما وایستاده بودن نگاه میکرد بهشون نگاه کردم و دستمو روی صورتش کشیدم

اون شوهر لعنتی شه

"آم-اونو یه جایی دیدم بیا الان در موردش حرف نزنیم " موضوع رو عوض کردم بازوشو گرفتم و به ارومی سمت جایی کشیدمش که از اون حواس پرتی دور بشه

"میخوای وارد مسابقه بشیم؟" بدون نگاه کردن بهش پرسیدم

"چه مسابقه ایی؟" جه بوم بی حس پرسید و هنوزم داشت به اون سمت نگاه میکرد

"کاپل هایی که بهترین قیافه رو داشته باشن ۱۰۰۰۰ دلار میبرن " جواب دادم و اون بالاخره با فک منقبض شده سمتم برگشت و جواب داد

"اره حتما"

چشمام رو چرخوندم و بازوش رو ول کردم به سمت بخش مسابقه رفتم و اسم خودم و جه بوم رو نوشتم

"شما دوتا یه کاپل خیلی خوشگل اید " خانم مسئول مسابقه گفت و به هردوتامون لبخند زد

لبخند زدم و سریع تشکر کردم "تو هم خوشگلی " من گفتم و به لباسش و بعد به ارایشش اشاره کردم

اون قطعا خیلی خوشگل بود یه ارایش ساده اما درخشان داشت لباس و چکمه های پاشنه بلند قرمز اش با پوست سفیدش ترکیب قشنگی ایجاد کرده بود و باعث میشد تو چشم بیاد

"اینم از برگه ی شما داور ها شمارو توی جمعیت میبینن پس لازم نیست بیایید اینجا ممنون برای شرکت در مسابقه " اون خانم لبخند زد و من سرم رو تکون دادم

بهش تعظیمی کردم و چرخیدم به خودم زحمت ندادم جه بوم رو پیدا کنم و گوشی ام رو دراوردم و از خودم و فضای اونجا عکس گرفتم

"تنهایی؟" 

اووووه وات د فاک؟این پسر سکسی و خوشمزه کیه؟

"اره" لبخندی به پسره زدم و گوشیم رو پایین اوردم

درحد مرگ سکسیه من دارم میمیرم یکی کمکم کنه

"پس تو واقعا تنهایی یا یه فرد خوش شانسی هم هست؟"  نیشخند زد که باعث شد گونه هام قرمز بشه و نگاهمو ازش بگیرم

Ups! Ten obraz nie jest zgodny z naszymi wytycznymi. Aby kontynuować, spróbuj go usunąć lub użyć innego.

"پس تو واقعا تنهایی یا یه فرد خوش شانسی هم هست؟"  نیشخند زد که باعث شد گونه هام قرمز بشه و نگاهمو ازش بگیرم

Force marriage / 2jaeOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz