- آب بخور انقدر چرت نگو !
جونگ کوک با خندهی کوچیکی بطری آبی رو دست تهیونگ داد و اون نیشخندی زد و آب رو گرفت و درش رو باز کرد . جونگ کوک سریع یاد چیزی افتاد و اب رو از دستش کشید .- شبیه آدم آب بخور ! بزارش روی لبت ! ورزشی نخور و خودت رو خیس نکن !
جونگ کوک با حرص زمزمه کرد و تهیونگ که نمیتونست جلوی خودش رو بگیره زد زیر خنده و به قول جونگ کوک شبیه آدم آب خورد . موقع خوردن آب مستقیم توی چشم های جونگ کوک زل زد . موهاش درست جلوی چشم هاش بود و این جونگ کوک اذیت میکرد . دستش رو سمت موهاش برد و کنارشون زد .- موهای لعنتی ..
زمزمه کرد و حوله رو از بغل جیمین که کاملا غرق تماشای کاپیتان تیم مقابل موقع خوردن آب بود ، بیرون کشید . حوله رو سمت عضله های تهیونگ برد و کمی خشن عرقش رو خشک کرد .- حس میکنم دارم از یه بچه نگهداری میکنم ! فقط فرقش اینه که تو یه خرس قطبی ای !
جونگ کوک رو به تهیونگ زمزمه کرد و تهیونگ آب رو بهش برگردوند و شونهای بالا انداخت . با زدن سوت داور اون مجبور شد به زمین و موقعیتش برگرده .بازی با هیجان ادامه داشت و شوت ها و گل های دو گروه قدم به قدم با هم جلو میرفتن . استراحت کوارتر بعدی تهیونگ برای چیدن استتراتژی کنار هم تیمی هاش رفت . بعد از سوت داور به بازی برگشتن . هم تیمی یونگی به سمت زمین تهیونگ حمله کرد و پاس خشنی به یکی دیگه از هم تیمی هاش داد . توپ درست به سمت صورت جیمین داشت پرت میشد که یکدفعه دستی جهت توپ رو تغییر داد .
- هولی شت !
جیمین که به خاطر ریکشن شدیدش از روی صندلی پرت شده بود پایین به یونگی که جهت توپ رو تغییر داده بود نگاه کرد . یونگی سریع به سمتش اومد و دستش رو گرفت و اون رو وادار کرد بایسته .- حواست به توپ ها باشه پسر !
گفت و ضربه ای به پهلوی جیمین زد و به زمین برگشت . تهیونگ تموم تلاشش رو میکرد وارد زمین حریف نشه و با پرتاب های سه امتیازی تیم رو جلو میبرد و درست بعد هر کدوم از پرتاب هاش به جونگ کوک نگاه میکرد تا تاییدش رو بگیره .دقایق آخر بود و تیم تهیونگ دو امتیاز عقب تر ! جونگ کوک ایستاده بود و با استرس به بازی نگاه میکرد . تهیونگ ثانیه ای به سمتش برگشت و صورت نگران جونگ کوک رو دید . شمارش معکوس شروع شد . جمعیت با هم داد میزدن . پنج ، چهار ، سه ، دو ؛ و پرتاب سه امتیازی تهیونگ که برندهی بازی در تغییر داد .
صدای داد تهیونگ و هم تیمی ها و عصبانیت یونگی بیشتر از هر چیزی به چشم میومد . همه توی زمین ریختن تا کاپیتان و اعصای تیم رو روی شونههاشون بزارن و بچرخونن ولی تهیونگ از بینشون فرار کرد و به سمت جونگ کوک دویید و با خندهی بزرگی اون رو به بغلش کشید .
جونگ کوک با ذوق دستاش رو دور کمرش حلقه کرد و تهیونگ عقب کشید .
- ما بردیمممم !
تهیوتگ داد زد و جونگ کوک خندید . تهیونگ با دیدن لبخندش نتونست دووم بیاره و آروم گونهش رو بوسید .
YOU ARE READING
Trey || VKook
Fanfiction[ TREY ] پایان یافته ژانر : فان / ورزشی / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین - شاید از من خوشت بیاد ولی تا وقتی که مجبور باشم دختر های مختلف رو از روت بلند کنم ، هیچ تغییری توی رابطهمون بهوجود نمیاد کاپیتان بسکتبالیست ! 《توجه داشته...