- خب بچه ها ! من الان بطری رو میچرخونم .
پسر داد زد و خودش رو به جلو کشوند تا دستش به بطری برسه . بعد از اینکه تهیونگ و یونگی گفتن میخوان بازی بکنن حدودا دو برابر جمعیت قبلی هم داوطلب شدن تا بازی کنن و این جونگکوک رو حرصی کرد . فقط کافیه یکی از اون دختر یا پسر ها با تهیونگ بیافتن تا جونگکوک تهیونگ رو تیکه تیکه کنه . بطری چرخید و چرخید و روی دو نفر که جونگکوک نمیشناخت افتاد . تهیونگ خیلی واضح نفس راحتی کشید و جونگکوک چشم هاش رو چرخوند .چشم هاشون به همدیگه گره خورد . تهیونگ که به عقب لم داده بود به جونگکوک نگاهی انداخت . جونگکوک به دماغش چینی داد و لبش رو کج کرد .
- چیه ؟
تهیونگ آروم لب زد و جونگکوک چشم غره رفت .- خفه شو !
اون هم مثل تهیونگ لب زد و تهیونگ شونهای بالا انداخت . بازی خسته کننده شده بود ولی تهیونگ و جونگکوک از این فرصت استفاده کردن و تا میتونستن به همدیگه زل زدن که صدای داد و جیغی اون ها رو به خودشون آورد . با تعجب به بطری نگاهی انداختن و تونستن یه سر بطری رو که روی جونگکوک ایستاده بود ببینن .تهیونگ ابرویی بالا انداخت و زبونش رو به لپش زد و دست به سینه صاف نشست . باید یه بار دیگه هم میچرخوندن تا ببینن جونگکوک قراره با کی بره توی کمد کوچیکی که مخصوص بار بود .
همه برای اینکه رئیس شوراشون یه کار خفن و البته بد انجام بده ذوق داشتن به جز تهیونگ !
بطری دوباره چرخونده شد و جونگکوک نفسش رو حبس کرد . از ته قلبش آرزو کرد که طرف مقابلش تهیونگ باشه ولی نه ! اونقدر ها هم خوش شانس نبود و سر بطری رو یکی از دختر های سال دومی ایستاد . دختر جیغی کشید با ذوق به تهیونگ نگاه کرد . تهیونگ پوکر بهشون زل زد و تهیونگ صورتش رو جمع کرد .
- من نمیرم توی کمد ! بهم یه تنبیه بدین .
جونگکوک چینی به دماغش داد و به عقب لم داد .- ول..ولی نمیشه !
یکی از پسر های توی جمع گفت که با چشم غرهی ترسناک تهیونگ ساکت شد .- بهش یه تنبیه بدین .
تهیونگ با صدای سردش گفت و همهمهه کمی آروم شد .- یه بطری کامل شراب رو بخوره .
- شلوارش رو دربیاره و برقصه .
- زمین رو لیس بزنه .
- اسم کراشش رو بگه .
- برای تهیونگ لَپ دنس بره !
با شنیدن آخرین جمله از زبون یونگی ابروی جونگکوک بالا رفت و با تعجب بهش زل زد . تهیونگ کاملا راضی به نظر میرسید و منتظر بود که جونگکوک بلند شه و روی رون های خوش فرم پرش بشینه و باسن سکسیش رو تکون بده .- چ..چی ؟
جونگکوک با چشم های درشت شده پرسید و یونگی با نیشخند شونهای بالا انداخت .- ل..لَپ دنس ؟ من بلد نیستم . یه چیز دیگه ..
- ولی باید تنبیهت رو انجام بدی رئیس کیم !
تهیونگ وسط حرف جونگکوک پرید و صدای اوه جمعیت بلند شد . تهیونگ خیلی واضح داشت باهاش لاس میزد . جونگکوک چشم هاش رو درشت کرد و به تهیونگ چشم غره مرگباری رفت ولی اون به روی خودش نیاورد و ضربهای روی پاش زد که جونگکوک بیاد روش بشینه .
YOU ARE READING
Trey || VKook
Fanfiction[ TREY ] پایان یافته ژانر : فان / ورزشی / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین - شاید از من خوشت بیاد ولی تا وقتی که مجبور باشم دختر های مختلف رو از روت بلند کنم ، هیچ تغییری توی رابطهمون بهوجود نمیاد کاپیتان بسکتبالیست ! 《توجه داشته...