- خب پسرا ، الان در کمد رو قفل میکنم و دقیقا هفت دقیقهی دیگه باز میشه . برای اینکه بتونین همدیگه رو ببینین این بالا رو خودم سوراخ کردم پس .. خوش بگذرونین !
پسر با لبخند گفت و جونگکوک به دیوار کمد تقریبا بزرگ تکیه داد و تهیونگ لبخندی زد و سرش رو تکون داد که در کمد رو ببنده . پسر با نیشخندی در کمد رو بست و جونگکوک توی اون فضای تاریک دنبال صورت تهیونگ گشت .دستش رو بالا برد و به در و دیوار زد تا بتونه صورتش رو پیدا کنه ولی وقتی دستش روی جای نرمی فرود اومد با تعجب بیشتر لمسش کرد .
- این چیه ؟
آروم پرسید و متوجه شد اون چیز نرم داره تکون میخوره . با حس خیسیای دستش رو عقب کشید و اَه بلندی گفت .- لبم بود ، بعدش هم زبونم بود .
تهیونگ با نیشخندی گفت و به سمت جونگکوک چرخید و روش خم شد . چشم هاشون به اون فضای تاریک عادت کرده بودن و میتونستن همدیگه رو به راحتی تشخیص بدن .تهیونگ بی پروا دستش رو روی کمر جونگکوک گذاشت و پسر کوچیک تر رو به سمت خودش کشید .
- داری چیکار میکنی ؟
جونگکوک آروم ازش پرسید و تهیونگ فقط بهش نیشخندی زد .- میخوام دیکت رو بالا بیارم .
تهیونگ با نیشخندی گفت و جونگکوک با تعجب بهش زل زد .- ولی من .. تو نمیتونی چون من هنوز قبول نکردم دوستپسر..
جونگکوک داشت میگفت که چنگ زدن باسنش توسط تهیونگ به حرفش پایان داد و باعث شد آخ تقریبا بلندی بگه .- پس از اون پر سر و صداهایی .
تهیونگ لبخندی زد و صورتش رو جلو برد و روی گردن جونگکوک گذاشت و با لب هاش ترقوه های زیبای پسر رو به بازی گرفت .- لع..لعنت بهت ، این خیلی یهوییه ! مگه اصلا دیک تو بالائه ؟ حتی اگر هم بالا باشه به من هیچ ربطی نداره !
جونگکوک با چشم های بسته شدهش ناله کرد و تهیونگ رون پاش رو به دیک پسر مالید و روی ترقوهش بوسهای گذاشت .- میتونی دیکم رو چک کنی دارلینگ .
تهیونگ نیشخندی زد و به لباس جونگکوک که تا سر شونهش پایین اومده بود نگاهی انداخت ، جونگکوک عقب رفت و بدون فکر دستش رو به طرف شلوار لی چسبون تهیونگ برد و با برخورد انگشتش به دیک اون ، تهیونگ آخی گفت و عقب رفت که صدای تقی اومد و سرش به بالای کمد خورد .- بهم بگو که الان به دیکم دست نزدی !
تهیونگ دستش رو روی شلوارش گذاشت و فشار داد .- میخواستم ببینم واقعا بالا اومده یا نه .
جونگکوک شونهای بالا انداخت و تهیونگ نیشخندی زد .- اومده بود ، مگه نه ؟
با نیشخندی پرسید و جونگکوک به چشم هاش زل زد .- شاید !
جونگکوک نیشخندی در جوابش زد و تهیونگ ابروش رو بالا برد . به کمرش قوسی داد و دستش رو دور گردن تهیونگ حلقه کرد و روی گونهش رو بوسید .
CZYTASZ
Trey || VKook
Fanfiction[ TREY ] پایان یافته ژانر : فان / ورزشی / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین - شاید از من خوشت بیاد ولی تا وقتی که مجبور باشم دختر های مختلف رو از روت بلند کنم ، هیچ تغییری توی رابطهمون بهوجود نمیاد کاپیتان بسکتبالیست ! 《توجه داشته...