×ادیت نشده ×
پنجره های نورگیر ویلا با پرده های تیره و زخیم پوشیده شده بود، فیلتر های سیگار، اسکناس ها و شمش ها و چندتا کُلت توی خونه پخش بود و کاناپه ها به طور نامنظمی توی سالن چیده شده بودن.
زین روی کاناپه سیاه نشست و سیگارش رو گوشه لبش گذاشت و پوک عمیقی بهش زد.
تیم جوکر، نیمه لخت توی خونه میچرخیدن و منتظر لوک بودن.×زین، بیا این رو ببین.
زین سمت میز قدم برداشت، فیلمی از دوربین مدار بسته ویلا درحال پخش شدن بود.
هری استایلز و لویی تاملینسون داشتن هم رو کنار دیوار به طرز کثیفی میبوسیدن!
×وات د فاک ؟
زین دستور داد : مایکل، کلوم برین دنبالشون.بعد از رفتن اون دوتا اشتون با بیخیالی لپ تاپ رو بست و یک بستنی یخی برای زین پرت کرد : بزن روشن شی!
زین دهن کجی کرد : بلوبری؟
اشتون چشماش رو چرخوند : نخورش.
وقتی زین دوباره چشم غره رفت اضافه کرد : خب بخورش.زین به اشتون فاک نشون داد، پسرش تو راه بود.
*ارااازل! یه خفاش شکار کردم .
لوک طنابی رو دور بازوهای لیام پیچیده بود و اون رو سمت زین هدایت میکرد، فشار ملایمی به شونه هاش وارد کرد تا روی زمین زانو بزنه، میدونست رئیسش روی این یارو حساسه.لیام سرش رو پایین انداخته بود تا با زین چشم تو چشم نشه.
ولی جوکر با ابرو های بالا رفته به لباسش نگاه میکرد.~پودینگ! اووووووووو! بتمن!
هارلی با ذوق سمت اونا رفت : بهم امضا میدی؟ قبل از اینکه زی کارت رو بسازه؟لوک بینیش رو با انزجار جمع کرد. چرا کص هارلی انقدر خل بود؟
لیام حرفی نزد و فقط با قیافه "وات د فاک ؟" به جیجی نگاه خیره شد .
اشتون از اون طرف به لیام اشاره کرد : "این دختره شیش میزنه!"
بتمن با بیچارگی اطراف رو نگاه کرد، چرا همشون روانین؟-----------------------
اشلی پتو رو روی بدنش کشید، هوا گرم بود.
داشت عرق میکرد، ولی میخواست زیر اون پتو قایم بشه میخواست وجود نحسش رو از دنیا پاک کنه.فکرا به سرش هجوم میاوردن، خانواده، دوستا، زندگی.....
وجودش پر شده بود از عصبانیت و تنفر...... و غم؟
دلش میخواست پارچه پتو رو پاره کنه، کتاباش رو پرت کنه به دیوار، به خودش مشت بزنه، جوری که همه جا به گند کشیده بشه.
چشماش رو بست و اینکارو کرد.پلکای خیسش رو از هم فاصله داد.
اتاق تمیز و همه چی تو دنیا آروم بود.
بجز قلب اشلی؟
VOUS LISEZ
𝒔𝒕𝒖𝒑𝒊𝒅𝒔 ✫ 𝑳.𝒔 𝒁.𝒎 [completed]
Fanfiction#1 : larry Cover credit by : @writter_in_purple _ازش فاصله بگیر درازِ تخمی! +کوتوله جهش یافته بهتره دستت رو بکشی! ×××× _تو مجبورم کردی انتخاب کنم! +و تو من رو انتخاب نکردی! ×××× فان، مارول، دی سی.