Seokjin's Pov~
"خب کی میاد مرغ و سوجو بزنیم؟"
با خوشحالی وارد خوابگاه شدم و درحالیکه یه جعبه پر از مرغ و چندتا بطری سوجو دستم بود در رو با پام بستم و با همون دستای پر از راهرو عبور کردم و با شوق منتظر تایید افراد داخل هال موندم.
وقتی فقط نامجون رو دیدم که روی مبل جلوی تلویزیون لم داده بود کشتی هام غرق شد."هرجا برم آخرش میرسم به این!"
"شنیدم چی گفتی هیونگ."
چشمی چرخوندم و به سمتش رفتم.وسط راه متوقف شدم ،مسیرم رو تغییر دادم و به سمت آشپزخونه رفتم،دوتا لیوان برداشتم و دوباره به سمت نامجون رفتم.
"بلندشو بیا سوجو بخوریم تنهایی کیف نمیده."
با حرص جعبه و سوجو ها رو روی میز جلوش کوبیدم.به آرومی جشماشو باز کرد و نگاهشو اول به من و بعد به جعبه ی پر از مرغ داد.
"انگار راضی نیستی که با من بخوری."
شونه ای بالا انداختم و روی زمین جلوی میز نشستم و با در باز کن بطری سوجو رو باز کردم.
"به هرحال بهتر از هیچی هستی."
از حالت خوابیده در اومد و روی مبل نشست،کارتون مرغ رو بررسی کرد و نگاهشو بالا اورد برام ابرویی بالا انداخت.
"داره کم کم بهم برمیخوره."
لیوان کوچیک رو براش پر کردم و جلوش گذاشتم.خط های فرضی رو میز کشیدم و در آخر نگاهم رو بالا اوردم و اطراف رو بردسی کردم.
"بقیه کجان؟"
رون مرغ رو برداشت و بعد از اینکه کمی بررسیش کرد کاملا داخل دهنش کرد و تو یه حرکت فقط استخون رو از دهنش بیرون اورد.با دهن پر و ملچ ملوچ حوابم رو داد.
"اوممم...خب یونگی و هوسوک همین الان رفتن بیرون گفتن میخوان برن کمپانی،تهیونگ برای تمرین اسب سواری رفته و جیمین رو نمیدونم."
"و جونگکوک...؟"
زیر چشمی نگاهی بهم انداخت.با نگاهش خط و نشون میکشید که بحث تکراری اون روز هارو وسط نیارم.
"جونگکوک خوابه."
سرمو براش تکون دادم و دوباره لیوان رو براش پر کردم و با اشارش به ناچار لیوان خودم رو هم پر کردم.
"اینجا خوابیدی همرو زیر نظر داری؟"
نامجون نیشخندی بهم زد و سرشو تکون داد.
![](https://img.wattpad.com/cover/235314593-288-k73247.jpg)
ESTÁS LEYENDO
•Complete~Behind The Mask || Fratello S2
Fanfic•••Fratello Season 2••• ...Complete... ▪︎خلاصه: کیم تهیونگ و دوست پسرش جئون جونگکوک چهار ساله که با هم رابطه دارن. زمانی که تهیونگ فکر میکنه زندگیش بهتر از این نمیشه سرنوشت کثیف ترین چهرش رو بهش نشون میده. چی میشه اگه دوست پسرش اونی نباشه که فکرش رو...