Part.7

484 92 36
                                    


با حس قرار گرفتن پارچه خنکی روی پیشونیش چشم هاش رو باز کرد . عجیب بود که اون خونه انقدر حس آشنایی داشت.

_بالاخره بیدار شدی؟

با شنیدن صدای مهربون یه خانوم سرش رو سمتش برگردوند و با لبخند ملیحی رو به رو شد. اون خانوم خیلی شبیه کوکی بود.....یعنی کوکی کاملا شبیه مادرش بود.

_به خاطر زخم پات اینجوری شدی. چون عفونت کرده بود ، ضعیف شدی و از حال رفتی. نگران چیزی نباش وقتی خواب بودی کمی جوشونده بهت دادم . به زودی حالت بهتر میشه.

با مهربونی برای پسری که رو به روش روی تخت دراز کشیده بود توضیح داد. از زخم ها و کبودی های روی وجودش معلوم بود زندگی سختی داره اما هرگز نمی خواست از پسر چیزی بپرسه. موهای پسر رو که با گیجی بهش نگاه میکرد به هم ریخت.

_ باید بیشتر مراقب خودت باشی. فعلا استراحت کن . حالت که بهتر شد، به کوکی میگم به خونت برسونتت.

+خی....لی....از...تون...ممنونم....ولی میشه.....بگید الان ... ساعت چنده؟!...قبل اینکه...شب بشه ... باید به خونه برم.
زن بیصدا خندید.

_شب؟! ..... تو کل شب بیهوش بودی عزیزکم. فعلا اس....

+چی؟!
با ترس سرجاش نشست....زن به وضوح لرزش بدنشو میدید

_هی پسرم آروم باش .... آروم باش.

+نه م...من...ب...باید...برگردم(بغضش ترکید)باید....برگردم...اون....اون...منو می کشه.

و با صدای بلند شروع به گریه کرد و توی آغوش زن فرو رفت.
_هیشششش آروم باش.کسی قرار نیست تنبیهت کنه....کسی تو رو نمی‌کشه....خودم میام با پدر و مادرت صحبت میکنم ... آروم باش.

×مادر....چی شده؟
کوکی با شنیدن صدای گریه خودشو به اتاق رسونده بود و با شدت در رو باز کرده بود همینم باعث شد  با چشم غره عمیق و عصبانی مادرش رو به رو بشه.

×ببخشید....
_خیلی خب .... برو بیرون
×چشم
در اتاق رو بست و خواست دور بشه که صدای دلنشین مادرش تو گوشش پیچید و مجبورش کرد همونجا بشینه .

زن بعد از اینکه کوکی از اتاق رفته بود ، روی تخت نشسته بود و پسر لرزون رو به آغوش گرفته بود و برای آروم کردنش شروع به خوندن کرده بود.

[آهنگ « Mr . Sandman »]

بعد از تموم شدن ، نگاهی به چهره خوابیده اون پسر انداخت.
آروم روی تخت درازش کرد و به آرومی از اتاق بیرون رفت.

× خوابید؟!
با سوال یه دفعه ای پسرش از جا پرید و سمتش برگشت و با لحن کمی عصبی تایید کرد.

×مادر تو هم دیدی؟!!

_چی رو؟

×چشم هاش........ رنگشون ارغوانی بود درسته؟!...دقیقه اول ارغوانیه بعد آبی میشه...ارغوانیش.....

"confrontation of love and hate"Où les histoires vivent. Découvrez maintenant