با حس قرار گرفتن پارچه خنکی روی پیشونیش چشم هاش رو باز کرد . عجیب بود که اون خونه انقدر حس آشنایی داشت._بالاخره بیدار شدی؟
با شنیدن صدای مهربون یه خانوم سرش رو سمتش برگردوند و با لبخند ملیحی رو به رو شد. اون خانوم خیلی شبیه کوکی بود.....یعنی کوکی کاملا شبیه مادرش بود.
_به خاطر زخم پات اینجوری شدی. چون عفونت کرده بود ، ضعیف شدی و از حال رفتی. نگران چیزی نباش وقتی خواب بودی کمی جوشونده بهت دادم . به زودی حالت بهتر میشه.
با مهربونی برای پسری که رو به روش روی تخت دراز کشیده بود توضیح داد. از زخم ها و کبودی های روی وجودش معلوم بود زندگی سختی داره اما هرگز نمی خواست از پسر چیزی بپرسه. موهای پسر رو که با گیجی بهش نگاه میکرد به هم ریخت.
_ باید بیشتر مراقب خودت باشی. فعلا استراحت کن . حالت که بهتر شد، به کوکی میگم به خونت برسونتت.
+خی....لی....از...تون...ممنونم....ولی میشه.....بگید الان ... ساعت چنده؟!...قبل اینکه...شب بشه ... باید به خونه برم.
زن بیصدا خندید._شب؟! ..... تو کل شب بیهوش بودی عزیزکم. فعلا اس....
+چی؟!
با ترس سرجاش نشست....زن به وضوح لرزش بدنشو میدید_هی پسرم آروم باش .... آروم باش.
+نه م...من...ب...باید...برگردم(بغضش ترکید)باید....برگردم...اون....اون...منو می کشه.
و با صدای بلند شروع به گریه کرد و توی آغوش زن فرو رفت.
_هیشششش آروم باش.کسی قرار نیست تنبیهت کنه....کسی تو رو نمیکشه....خودم میام با پدر و مادرت صحبت میکنم ... آروم باش.×مادر....چی شده؟
کوکی با شنیدن صدای گریه خودشو به اتاق رسونده بود و با شدت در رو باز کرده بود همینم باعث شد با چشم غره عمیق و عصبانی مادرش رو به رو بشه.×ببخشید....
_خیلی خب .... برو بیرون
×چشم
در اتاق رو بست و خواست دور بشه که صدای دلنشین مادرش تو گوشش پیچید و مجبورش کرد همونجا بشینه .زن بعد از اینکه کوکی از اتاق رفته بود ، روی تخت نشسته بود و پسر لرزون رو به آغوش گرفته بود و برای آروم کردنش شروع به خوندن کرده بود.
[آهنگ « Mr . Sandman »]
بعد از تموم شدن ، نگاهی به چهره خوابیده اون پسر انداخت.
آروم روی تخت درازش کرد و به آرومی از اتاق بیرون رفت.× خوابید؟!
با سوال یه دفعه ای پسرش از جا پرید و سمتش برگشت و با لحن کمی عصبی تایید کرد.×مادر تو هم دیدی؟!!
_چی رو؟
×چشم هاش........ رنگشون ارغوانی بود درسته؟!...دقیقه اول ارغوانیه بعد آبی میشه...ارغوانیش.....
YOU ARE READING
"confrontation of love and hate"
Romance"Completed" ᝰ 발자국 남기고 떠나가시면 제가 그 온길 지킬게요 흑백 속 에 남길제요...🌴 اگه الان بری و فقط رد پات بمونه من اونارو گرم نگهداری میکنم من اونارو سیاه و سفید نگه میدارم~🦋 ________________ کاپل: کوکوی ، مینوی ژانر : رمنس ، رازآلود ، دراما ، سوپرنچرال ، هپی اند؟ سد ان...