جا خوردی
و
نمیدونستی
چی بگیشوکه شده بودی
بخاطر اینکه
در این حد بهت
علاقه داشتماما تنها کاری
که میتونستم بکنم
تعجب کردن بوداگه توام در این حد
به من علاقه داشتی
YOU ARE READING
Dark Circles
Fanfiction[completed] اون دایره های سیاه دور چشمان بی نقصش دربارهی تاریک ترین شیاطین صحبت میکردن اون جنگید هرشب برای پیدا کردن راهش - نویسنده اصلی: vcniila (غلط املایی داره ولی چون خیلی وقت پیش نوشتمش دیگه ادیت نکردمشون) TW// SH starts : 200914 Ends : 201...
[20]
جا خوردی
و
نمیدونستی
چی بگیشوکه شده بودی
بخاطر اینکه
در این حد بهت
علاقه داشتماما تنها کاری
که میتونستم بکنم
تعجب کردن بوداگه توام در این حد
به من علاقه داشتی