یه نکته ای رو در پارت اول جدیدا اضافه کردم باز اینجا هم براتون میذارم حتما بخونیدش :
هیورتات ها * فرشته های عشق و زیبایی ...
♧ نکته مهم ♧
هیورتات ها جوری آموزش میبینن که هیچ حسی رو از خودشون بروز ندن ... نه اینکه احساس نداشته باشن ، اصلا ! فقط اون رو به کسی نشون نمیدن و چشم هاشون همیشه خالی از هر احساسیه اما ...
اگر یک هیورتات توانایی کنترل احساساتشو نداشته باشه رنگ چشم هاش بر اساس احساسی که داره عوض میشه و این موضوع برای یک هیورتات نشانه ضعف و مایه ی سر افکندگیه !
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
*درخت بیدی که جیمین زیرش ایستاده بود*
________________________________________
تک خندی به حال و روزش زد . هیچکس نمی‌تونست جلوشو بگیره؛ الان حتی خودشم نمی‌تونست جلوی خودشو برای انجام اینکار بگیره...
_ آماده‌ای هیونگ؟؟
در حالی که قسمت کوچیکی از برگای درخت بید رو کنار زده بود ازش پرسید و جیمین با چرخوندن چشماش در حدقه جوابی که می‌خواست رو بهش داد .
_____________________
با قدم دیگه ای اونم وارد حصار برگ های بلند و سبز رنگ بید مجنون شد و شاخ و برگ ها مثل پرده حریری پشت سرش فرو ریختن .
با توجه به صبح های نسبتا سرد و گرفته پرشنال فضای زیر درخت تیره بود و در اون نور نصفه و نیمه چشمهای منتظر جیمین بهش زل زده بود تا شاید تهیونگ بالاخره به حرف بیاد ...
