#فصل_سوم #پسر_ایرانی

202 31 0
                                    



تمام حواسم به شعله‌های آتش و مانور نمایشی بود که داشتیم انجامش می‌دادیم. پس؛ سریعاً چرخی زدم و به طرز ماهرانه‌ای کوپلینگ*۱ را به شیلنگ آب پاش اتصال دادم و از همانجا، شعله‌های آتش را نشانه رفتم.
عصبی بودم و در آن لحظه، فقط به یک هدف فکر می‌کردم و آن هم خاموش کردن آتش شبیه سازی شده‌ی پیش رویم بود و بس! پس؛ به گام‌هایم سرعتی بخشیدم و با اراده‌ی بیشتری به کارم ادامه دادم که با صدای بلند الکس، از ادامه‌ی تمرین دست کشیدیم:
- هی...به من نگاه کن.
جس بود که ایستاد، گیج، سردرگم و با چشمانی مضطرب!
الکس نگاه پرخاشگرانه‌‌اش را به او داد و توپید:
- داری چه غلطی می‌کنی؟ می‌دونی اینجا کجاست؟!
و بعدش؛ سرزنش‌گرانه تشر زد:
- می‌خوای اون بچه با مادرش رو به گشتن بدی؟
ناخواسته نگاهم کشیده شد، سمت دو bag puqqet« عروسک تخت»*۲ و بعد؛ به جس که به نفس نفس افتاده بود و سعی در پنهان کردن اضطرابش داشت که الکس مقابلش ایستاد و انگشت اشاره‌اش را سمتش گرفت:
- تو مسئولی؛ مسئول زنده بودنشون.
سپس؛ تاکیدانه گفت:
- فهمیدی.
جس کلافه رو گرفت از الکس و دست‌هایش را به کمر زد.
می‌دانستم در چه شرایط سخت و پیچیده‌ای بود اما سر در نمی‌آوردم که چرا امروز عوض شده بود؟!
- دارم نهایت سعیم رو می‌کنم.
جس بود که گفت اما الکس در جوابش، اشاره‌‌ای به حال و روزش زد:
- این‌طوری؟
و بعد؛ داد زد:
- تا بخوای به خودت بجنبی اون دو تا بدبخت شدن گوشت کبابی!
جس سکوت کرد و چیزی نگفت. چه‌اش بود امروز؟! از صبح هم برنامه‌اش همین بود. مدام از جمع‌مان فاصله می‌گرفت و خودش را در گوشه‌ای پنهان می‌کرد و به فکر می‌رفت. تغییری که کرده بود، زیادی توی چشم بود و همین هم موجب شد که من بخواهم؛ به طرفشان بروم و الکس را متقاعد بر آرام بودنش کنم اما با جمله‌ای که الکس گفت، از حرکت ایستادم:
- بعدِ تمرین بیا دفتر.

_______________
کوپلینگ: اتصال دهنده برای بزرگ کردن شلینگ آتش نشانی
عروسک تخت: نوعی عروسک دو بعدی است که تخته سه لا یا فیبر ساخته می‌شود.

پسر ایرانیKde žijí příběhy. Začni objevovat