خلاصه : ۴ تا پسری که یک روز تصمیم میگیرن برای سرگرمی سیستمی رو طراحی کنند که مثل چشم جهان بین همه جا رو باهاش بشه دید ... و تو این راه زخمی میشن ، شکست میخورن ، عاشق میشن ... و شاید حتی، کشته بشن ... ___________________________________________ تار زلف تو را اگر میجویم و میبویم و میبوسم حال و هوایم از مستے عشق است چون هواے عشق مستانه شود زیبایے اش به هواے مه آلود دم صبح میماند و حاصلش رنگین ڪمانے میشود ڪه تیرش هدف میگیرد قلب عاشقان مجنونِ بیدار تا گرگ و میش را و من در هوایے با گرگ هاے خسته و میش هاے زخمی آه سرد تنهایی... و اندوه نبودن چشمانت ڪه بجوشد در آن طعم شیرین زندگی... سر میڪنم با آلبالوهاے ترشِ نگاهم در آیینه ے تمام قد اتاق تاریک افڪارم ... خسته سرشار از خواب میان سڪوتے پر از حرف در من ، با تو ژانر : درام ، مافیا ، تراژدی ، lgbtq ، رومنس ، اسمات، جنایی ، اکشن ، فوق عاشقانه ، کمدی کاپل : سکرت کانال تل : victimfic
20 parts