گاهی فرار از تاریکی ، تاریکی عمیق تری به دنبال داره. نخ سرنوشت بی اجازه اونها در هم تنیده شده بود تا زندگی رو رغم بزنه که با بوی غم و سیاهی خون خو گرفته. پسر بیست ساله ای که در تقلای زنده موندن با افرادی اشنا میشه که ادعای عجیبی راجبش دارن و گرفتن دستهایی که به سمت اون دراز شدن اون رو با گذشته راز آلودش رو به رو میکنه. شاید از ابتدا گذشته همان آینده بود و آینده گذشته ای که ازش فرار میکرد.. و هیچ کس نمیدونست پایان این گرداب بی پایانِ زمان چه بهایی برای شکوفه عشقش خواهد داشت ! --------- پسر دستش رو روی سینه مرد مقابلش گذاشت و لب زد : وقتی بچه بودم ارزوی پرواز داشتم ! حس آزادی و سرخوشی وقتی که بین هوا معلقی .. بدون اینکه هیچ فکر و سنگینی احساس کنی " قطره اشکی به ارومی از گوشه چشمش چکید و مردمک های لرزونش روی صورت اروم مرد نشست : میای باهم پرواز کنیم ؟" 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 , 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 , 𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 , 𝒉𝒐𝒔𝒆𝒐𝒌 & 𝒈𝒊𝒓𝒍 𝒈𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆. 𝑺𝒎𝒖𝒕. 𝑺𝒖𝒑𝒆𝒓𝒏𝒂𝒕𝒖𝒓𝒂𝒍. 𝑴𝒚𝒔𝒕𝒆𝒓𝒊𝒐𝒖𝒔. 𝑻𝒉𝒓𝒊𝒍𝒍𝒆𝒓 𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : 𝑽𝑲-𝑪𝒉𝒆𝒓𝒊