جین دکتر رو بدرقه کرد. بعد از رفتن دکتر وارد اتاق خواب یونگی که جیمین بیهوش رو تختش بود شد.
نامجون بالا سر جیمین ایستاده بود و بهش نگا میکرد. به طرف نامجون رفت و گفت:«با یونگی حرف بزن. با تو راحت تره»
نامجون:«او دیگه حرف منم گوش نمیده...بعد از پیدا کردن این پسره کلا عوض شده»
_حالا باهاش حرف بزن. ببین پسره تو چه حالیه!
جین به طرف در رفت و گفت:«من باید برم شامو آماده کنم. تو هم برو یکم باهاش حرف بزن»
نامجون با تکون دادن سرش تایید کرد. با رفتن جین، نامجون هم از اتاق خارج شد و به طرف اتاق کنترلِ اتاق آینه ها رفت.
--------------------------------------------------------
یونگی تو مانیتور داشت تجاوزی که به جیمین کرده بود رو نگا میکرد. این دفعه بر عکس کارای دیگه اش عذاب وجدان گرفته بود.
میخواست از جیمین انتقام بگیره ولی بدن جیمین ضعیف تر از چیزی بود که فکر میکرد. جیمین نمیتونست مثل خودش این شکنجه ها رو تحمل کنه ولی بازم انتقام کورش کرد. او نمیتونست بی خیال جیمین بشه.
با باز شدن در سریع همه مانیتور ها رو خاموش کرد و صندلی رو چرخوند و نامجونو دید.
نامجون همون طور که به طرفش میومد با لحن ملایمی گفت:«یونگی یه نگاهی به اطرافت کن. تو اینجوری بودی؟! پسره رو دیدی چقدر حالش بده؟ میدونی دکتر گفت این امکان هم وجود داره که بمیره؟!»
_ساکت شو
_چرا ساکت شم؟! اصلا میفهمی داری چیکار میکنی؟
یونگی لحظه ای عصبانی شد و داد زد:«خفه شو!» با صدای آروم تری ادامه داد:«خودم میدونم دارم چیکار میکنم»
نامجون کنارش نشست و گفت:«تو نمیدونی داری چیکار میکنی. اگه میدونستی بهش تجاوز نمیکردی!»
_تو هم نمیدونی چرا اینکارا رو میکنم وگرنه انقدر نصیحت نمیکردی
نامجون تن صداشو آروم کرد تا یونگی عصبی نشه:«خب چرا اینکارا رو میکنی؟»
یونگی برگشت و به دکمه های جلوش نگا کرد و گفت:«لازم نیس تو بدونی»
_مثلا ما دوستیما! حرف بزن دیگه!
یونگی به نامجون نگا کرد و گفت:«بعضی چیزا حتی نباید به دوستات بگی»
نامجون عصبی بلند شد و به طرف در رفت و گفت:«واقعا ازت انتظار نداشتم همچین آدم پستی باشی»
بعد، از اتاق خارج شد.
یونگی دوباره مانیتور رو روشن کرد و به صحنه تجاوز نگا کرد. این دفعه عذاب وجدان نداشت چون یاد گذشته خودش افتاد که همین طور حالش بد شد ولی فردا شبش بهوش اومد. پس جیمین هم فردا شب بهوش میاد!
VOCÊ ESTÁ LENDO
Mirrors room
Fanfic[کامل شده] جیمین عاشق رئیسش شده و فکر میکنه که رئیسش هم عاشقشه اما یه روز همه چیز بر عکس چیزی که انتظارشو داره پیش میره.. کاپل: یونمین، ویکوک، نامجین ژانر: ارباب برده ای، عاشقانه، هیجانی، رازآلود، اسمات تیزر: https://youtu.be/f-THbXX95CQ
