بین پاهای جیمین نشست و دکمه های لباس خودشو باز کرد. لباس سفید جیمینو تا بالا سینه هاش کشید.
جیمین ترسیده بود اما از خودش دفاع نمیکرد. میدونست یونگی میخواد چیکار کنه ولی مخالفت نکرد! او نمیتونست مخالفت کنه. نه اینکه توانشو نداشته باشه ها! او فقط میخواست درد های یونگیو تحمل کنه تا اون حالت چشما عوض بشن.
یونگی دستشو رو بدن جیمین کشید و با نگاه هیزی که با نفرت مخلوط بود به گردن ، سینه و شکم شیش تیکه اش نگا کرد. لبخند بی حسی زد.
جیمین سرشو کج کرد به جایی دیگه نگا کرد تا نگاه هیز یونگیو رو بدن خودش نبینه ولی مگه میشد؟ همه جا پر از آینه بود و به هر جا نگا میکرد خودش و یونگی رو میدید.
یونگی خم شد و نوک سینه راستشو تو دهنش برد و وحشیانه مکید.
اخمای جیمین از درد گره خورد و لب پایینشو گاز گرفت.
با عجز صداش زد:«یونگی!»
یونگی گاز محکمی از سینه اش گرفت که جیمین محکم تر لب خودشو گاز گرفت.
یونگی از سینه اش جدا شد و انگشت شستشو تو پهلو جیمین فرو برد و به چهره دردمندش نگا کرد.
جیمین دست یونگی رو که انگشت شصتشو محکم تر تو پهلوش فرو میبرد گرفت و گفت:«یونگی لطفا اذیتم نکن»
یونگی محکم تر فشار داد تا اینکه گوشت جیمین رو استخونی لغزیده شد.
_یونگی خواهش میکنم...هر کاری بگی انجام میدم ولی اینطوری نباش
یونگی با این حرف جیمین یاد روزی افتاد که همین طوری اصرار میکرد ولی کسی به دادش نرسید.
انگشت شصتشو کنار کشید و به چهره جیمین نگا کرد و پوزخندی زد و گفت:«بهت گفته بودم که قرار نیس خوش بگذرونی جیمینی!»
جیمین سرشو به طرف یونگی برگردوند و با چشمای غمگین نگاش کرد.
یونگی شلوار و لباس زیر خودشو پایین کشید و با چشمایی بی حس به جیمین نگا کرد.
تنها چیزی که پای جیمین بود، یعنی لباس زیرش رو بیرون آورد. عضوشو بی هیچ معطلی ای با شدت واردش کرد.
جیمین از درد جیغ زد و تموم وجودش لرزید. یونگی از همون اول تند و خشن خودشو تو جیمین حرکت داد.
جیمین پشت سر هم از درد جیغای خفه ای میکشید. به نفس نفس افتاده بود و عرق کرده بود.
یونگی تا ته خودشو وارد میکرد و خارج و دوباره واردش میشد و از عمد بلند ناله میکرد. سرعتاش اصلا کم نمیشد و فقط عمیق ضربه میزد.
تا اینکه مایع داغی از جیمین خارج شد. یونگی لبخند کجی زد و سرعتشو بیشتر کرد.
چشمای جیمین رو به سیاهی میرفت و مغزش از کار افتاده بود. بی حال شده بود و فقط از درد ناله میکرد.

ŞİMDİ OKUDUĞUN
Mirrors room
Hayran Kurgu[کامل شده] جیمین عاشق رئیسش شده و فکر میکنه که رئیسش هم عاشقشه اما یه روز همه چیز بر عکس چیزی که انتظارشو داره پیش میره.. کاپل: یونمین، ویکوک، نامجین ژانر: ارباب برده ای، عاشقانه، هیجانی، رازآلود، اسمات تیزر: https://youtu.be/f-THbXX95CQ