مراقب زخمهایم باش

87 20 88
                                    




تلفنش در حال زنگ.زدن بود که
از کیف دستی نقره ایش اونو دراورد
و با حرص یه دسته از موهاشو عقب پرت کرد
و پاشو روی ترمز فشار داد

+گفتم باشماره غریبه زنگ نزن بِچ

ساندرا میتونست با فضولی پشت خط سکوت کنه
اما،شرایط پسرش رو بحرانی تر از فضولی کردن
تو رفتارهای دوست دخترش میدید

_هی کارلا،باید هرچه سریعتر بیای دیدنش

+شِت،من فکر کردم...جیسیز،اتفاقی افتاده؟

_اممم باید بیای دیدن لیام،خونه س توی اتاقش...
حالش خوب نیست ، سرماخورده

کارلا حرص خوردو به خیابون زل زد
+چرا با یه دکتر تماس نگرفتید؟

صدای ساندرا از پشت تلفن با ارامش شنیده میشد
_من احساس میکنم، اون الان به تو احتیاج داره

کارلا زیر لب آهسته غرید اون احمق،بیخود کرد با تو

ساندرا گوشی رو بیشتر به گوشش فشار داد
_هی،من صداتو ندارم

+چشم،من یکساعت دیگه خودمو میرسونم.

و تماس قطع شد،کارلا دستشو روی بوق گذاشت
و کسی توی پیاده رو از ترس تو هوا پرید
که باعث خنده ش شد

کارلا انگشتشو روی دکمه ی پایین اومدن شیشه ی ماشین
نگهداشت و فریاد زد: میبی ،هییییی گرل اینجارو نیگاه

میبل از حرکت ایستاد و به چیزی ک چشمهاش میدید شک کرده بود،وجود رفیق جون جونیش توی اون آئودی
نشون میداد که تغییره زندگیش اتفاق افتاده
دستشُ جلوی دهنش گرف تا جیغ نزنه
ولی سمت ماشین دیوید

~تو، موفق شدی گاد

+سوارنمیشی؟میخوام برسونمت

~این ماشین واقعا خیلی لاکچریه

+میدونم،اگه بشینی توش بیشتر این حسُ میکنی

میبل با وسواس کمی از گوشه ی پیراهش رو تکوند و
روی صندلی شاگرد نشست،و کارلا به ماشین گاز داد

+ماشین اون پسره س؟

~اره،لعنت بهش نمیدونم جدی جدی افتاده مریض شده
یا اینم.یه نقشه س...مجبورم به خونه ی پدرش برم

+خوب چرا بهش زنگ،نمیزنی...؟

~خاموشه،اون احمق گوشیشو شکونده

+اوه،خیلی عصبیه؟چرا یدونه جدید نمیخره

کارلا از بی فکری های میبل حرص خورد
و ازینکه اون رو در جریان شغل جدیدش قرار داده بود پشیمون کرد.

~حوصله داری ها،فکر میکنی برام مهمه که بخوام اینو بدونم؟

+من که سر در نمیارم،ولی
بالاخره تو باید یه چیزایی بفهمی

MODERN LOVERS Donde viven las historias. Descúbrelo ahora