هلو بیبز
من اومدم بالاخره
همین الان ادیتش تموم شد
پر و پیمونه ماشاالا
این پارت ب دلم نشست ولی دو پارت بعدی از خفن تریناست
حرفای پایین یادتون نره لاورزشرط پارت بعد
1.7 k کامنت
200 ووتخلاصه ی پارت قبل :
هری جیمز لویی هم اتاقی شدن
شب های کزایی رو پشت سر گذاشتن چون اتاق به اندازه نبود
جیمز تا تونست گوزید و
هری و لویی بچه هامو اذیت کرد
فکر کنم همین بود نه؟
اره خلاصه
بریم که داشته باشیم
صبح بخیر اندونزیابه شکم خوابیده بود و پلکاشو روی هم گذاشته بود
حتی حوصله ی بلند شدن از روی تختو نداشت .انقدر احساس کمبود خواب میکرد که حس میکرد بیشتر از پنج دقیقه دیشب نتونسته بخوابه.
همش بخاطر جیمز سگ !
آفتاب از بین پنجره های بزرگ هتل روم پشت پلکاشو قلقلک میداد اما حتی اینم باعث نشده بود که سرشو به طرف دیگه بچرخونه
انقدر احساس خستگی میکرد که حس میکرد تمام بدنش فلج شدههری: کاش سگ بشاشه روت جیمز... لعنت بهت مرتیکه ی عن کلفت...
زیر لب همونطور ک باهمون حالت بدنش رو میکشید
جیمز رومورد عنایت قرار داداما با نشنیدن هیچ صدای نفس کشیدنی یکی از چشماشو باز کرد
بدون اینکه حرکتی ب گردنش بده
با کنج کاوی نگاهش رو ب دوتا تخت بهم ریخته سمت راست بدنش انداختهیچ ایده ای نداشت صبح کله سحر اون دوتا احمق کجا میتونن باشن, زیر لب جیمزو صدا کرد.
هری : جیمز کدوم گوری هستی؟
با نشنیدن هیچ جوابی مجبور شد که یکمی بدنشو تکون بده و سرش رو کامل بچرخونه.
YOU ARE READING
• Beloved Rival • [L.S]
Fanfiction-تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson