-فلش بک ، سه ساعت پیش-دستاشو کلافه توی موهای بهم ریختش کشید
نتونسته بود تمرکز کنه و فکرش درگیر
شنود بود...
به لطف یک نفر نتونسته بود تایم زیادی رو
به کار مخفیش اختصاص بده...
همونطور که سرش رو به پایین ، به سمت ظرف سالادش بود ، کلمات رو پشت سر هم چید...هری: خواهش میکنم بیخیال من شو...واقعا حوصله ندارم ...
از صدای تیز پاشنه های کفش و عطر شیرینی که عصب های گیرنده ی بینیشو قلقلک میداد
متوجه شد که کسی داره بهش نزدیک میشهاروم دست های هری رو از موهاش جدا کرد،
یکم به سمت عقب هلش داد تا بتونه روی پاهاش بشینه ..هری: وای خدای من ... واسه همین چیزاته اصلا نمیخوام زیاد ریختتو ببینم
و بعد لبخند بزرگی تحویل چشم های تیره ی دختر روبروش داد
کندال: ااااه اچ دو دقیقه خفه شو! تو میدونی از بچگی،عادت دارم اینطوری بشینم... فکر کنم دوباره باید توض-
هری حرفشو قطع کرد
هری: نه نه سیس! لطفا دهن خوشگلتو ببند. کاملا فهمیدم!
تو یه دوس پسر داشتی ! که الان یه ادم کله گنده شده! بعد از چند سال
کراش داشتن و عشق سوزانت
تصمیم گرفت توی زندگیش راهت بده بعد فهمید چقد اخلاقت گوهه ، پس گفت این وجود به فاک رفتتو از زندگیم بنداز بی-کندال محکم موهای هری رو کشید
کندال: استاااایییلز ! من کی همچین حرفایی زدم؟
هری خیلی عادی شونه هاشو بالا انداخت
و تظاهر کرد نمیدونههری: جنر فکر نمیکردم تا این حد وحشی باشی!
و خندیدکندال: من فقط از یکی از خوشتیپ ترین ، هات ترین، و جذاب ترین و صد البته خنگ ترین مردای این ایالت که تصادفا یکی از صمیمیترین دوستامه،خواستم همراه من جلوی اکسم و دوستای مشترکمون
بیاد ، از کسی که ۱۷ ساله داره تحملش میکنه یعنی دقیقا من! حمایت کنه...هری اهسته کندال رو روی پاهاش جا به جا کرد تا بتونه دستشو به گیلاس شراب روی میزش برسونه...
هری: ولی این دوست احمق من ،باید بیاد توضیح بدههه که حمایت به این معنی نیست که من !!! من!
بیام نقش دوس پسرشو بازی کنم چون خودش عرضه نداشته با کسی دوست بشه و به دوستاش چرت و پرت گفته!کندال پووفی از روی کلافگی کشید و از جاش بلند شد...
همینطور که به سمت یخچال میرفت ، نفسشو بیرون داد و سعی کرد اخرین تلاشش رو برای راضی کردن هری، بکار بگیره ...کندال: دیکهد ! من نهایتا ۵ ماهه دیگه میرم فرانسه! و احتمالا برای همیشه!
من میدونم شایعات توی یه سری مجلات راجع به پسر دس استایلز چیه! هری من دیدم که اونا تورو گی خطاب کردن و تو چقد به اب و اتیش زدی تا اون مجلات رو به خاک سیاه بنشونی!
کاری که اگر نمیکردی دس با تو میکرد!
چون تو با هیچ دختری قرار نمیزاری!
این یه چیز دوسر برده برو* !
لطفا....
YOU ARE READING
• Beloved Rival • [L.S]
Fanfiction-تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson