سلام بیبز حالتون چطوره...
سه صبحه. تشریف اوردم با یه آپ جانانه.
دستمالا بالا....متاسفم بابت تاخیری ک شد
پارت واقعا ب دلم نمینشست و من حال خوبی نداشتمشرط پارت بعد
با احترام2K کامنت
240 ووتخلاصه پارت قبل
لویی تصمیم گرفت به بار هتل ، پیش جیمز بره و هری قاعدتا ترجیح داد تا وقتیکه لویی پیش جیمزه اونورا آفتابی نشه چون اصلا حوصلشو نداشت
تو این فاصله، جیمزِ سگ مست رید توی همه چی و گندکاریای هری رو پیش لویی رسوا کرد و گفت جاسوسیشو میکرده
لویی مثل ببر زخمی دولشو از قلاف دراورد ک هم دهن جیمز رو بگاد هم هری رو
جیمز سعی کرد جمعش کنه ولی بین این تلاش هاش، لویی فیلمی که چارلی براش ایمیل کرده بود رو دید
و دیگه جیمز گوه هم میخورد فایده نداشتلویی خودشو رسوند به هتل روم و به جیمز گف اگه اینورا پیدات بشه مادرت رو روی خواهرت مینشونم
جیمز از ترس کونش بیرون موند
لویی رفت سر وقت هری و دید اینم سگ مست کرده . با خودش گفت چی بهتر از اینکه اذیتش کنم
و دست هری رو با کمربند به تخت بست و منتظر موند بیدار شه
هری بیدار شد و فهمید علاوه بر اینکه از گا حاملست، برادر کلفته ی گا هم اومده خواستگاریش
YOU ARE READING
• Beloved Rival • [L.S]
Fanfiction-تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson