•Twelve•

2.3K 420 699
                                    


های عشق کوچولو های من!
خوش اومدید به پارت جدید
شرط پارت بعد

75 votes
+ 280 Cm







نگاه شک زدش
همونطور روی انگشت های دستش که
روی میز در حال استراحت بودن،  قفل شده بود.
صدای دور و اطرافش رو تقریبا نمیشنید
بیشتر از هرچیزی از
برخورد با النور ، به عنوان جانشینی که دس ازش حزف زده بود، برای شراکت، شکه بود...
حتی صدای مزخرف
خنده های جیکوب و دس هم نمیتونست
کمکی بهش بکنه....

دس : مرد چند ماهی میشد که ندیده بودمت! خوشحالم که از این به بعد بیشتر همو میبینیم!
سلامتی این قرارداد بزرگ!

جیکوب : مطمئنا همینطوره استایلز!
سلامتی!

صدای بهم خوردن شات هاشون صدای بعدی ای بود که به گوش رسید.

با بالاتر رفتن صداهای اطرافش، نگاهش رو از دستاش به روبرو داد،
به پسری که از کلافگی از چهرش آشکارا میبارید
زل زد...

نفس ارومی کشید وقتی متوجه شد این جو نفرت انگیز فقط خودش رو درگیر نکرده... با شنیدن اسمش ،گردنش رو به اهسته ترین حالت ممکن چرخوند

النور: لویی! واقعا دلم برات تنگ شده بود! ...

لبخند نصفه نیمه ای زد و سرش رو تکون داد

النور: شک دارم تو هم همین حسو نسبت بهم داشته باشی هوم؟ چون یادمه اخرین بار ۴ ماه و نیم پیش بود که باهات تماس گرفتم و قول دادی شبش بهم زنگ بزنی...

بلافاصله پوزخند مسخره ای زد و
منتظر عکس العمل لو شد...
بدنش رو بیشتر به سمت لویی کشید
حالا عطر تند و شیرینش بیشتر حس میشد...

لویی ،زیر نگاه های نافذ پسری که تقریبا زیر چشمی تک تک حرکات النور و خودش رو در نظر گرفته بود، نفسش رو محکم بیرون داد و پلک هاش رو روی هم فشرد
حالت بی حس صورتش رو نگه داشت و جملات رو پشت هم چید

لویی: بعد از این مدت باید این چیزای بی ارزش رو یاداوری کنی لیتل کندی؟ (ابنبات کوچولو)

با ابراز علاقه ی اخر جمله، درخشش چشم های دختر کنارش رو به وضوح دید.
اصلا حس درستی نسبت به حرفی که زد نداشت.
اما ، فکر میکرد برای اولین بار میتونه خودشو کنترل کنه تا برخورد نامناسبی نداشته باشه.

صدای اروم اما واضح هری بین حرف های
دس و جیکوب به گوش لو رسید.

هری: فکر میکردم اقای تاملینسون همیشه توی ارتباط برقرار کردن مزخرف باشن!؟واو ...

یه تای ابروش رو بالا انداخت و همونطورکه نگاهش
از النور جدا نشده بود بدنش رو کمی جا به جا کرد ، بالافاصله توی دلش از استایلز تشکر کرد که از جواب دادن به سیل سوالات چند لحظه قبل مسخره ی النور فراریش داد.

 • Beloved Rival • [L.S]Where stories live. Discover now