•TwentyThree•

2.1K 381 2.3K
                                    


هلو بیبیز
ببخشید دیر شد
پارتو بخونین من پشماتونو بیام جارو کنم...
دیر اومدم ولی جانانه وارد شدم !

با احترام
شرط پارت بعد:
210 ووت
+2K کامنت


خلاصه ی پارت قبل

الان پسرا توی اندونزین یه تیکه ماساژور و کولی بازیای هری رو داشتیم و کون لخت لویی ، حالا مهم نیست ، چارلی زنگ زد گفت ایمیلتو چک کن یه ویدیو برات گذاشتم رییس و لویی گفت وقت ندارم فعلا. برگشتنه جیمز گیر داد بریم بار و هری لج کرد نرفت و لویی با جیمز رفت بار

بریم که داشته باشیم
صبح بخیر ایندونزیا ، صبح بخیرجیمز آرتور لجند





صدای موزیک به قدری زیاد بود که حس میکرد قدرت شنواییش رو از دست داده.
پرده ی گوشش به فاک رفته بود
هیچ چیزی بجز لب زدن جیمز‌ متوجه نمیشد

اما کرمی که به جونش افتاده بود با اینکه موقعیت مناسبی هم نبود، وادارش میکرد

دهن اون احمق بور رو تا میتونه سرویس کنه، مخصوصا حالا که بهش زل زده بود
ولی محض رضای خدا هیچ غلطی نمیکرد

رقصنده ها تا میتونستن بین مردم وول میخوردن و
بدنهاشون رو تکون میدادن
از سمتی نور هر چند لحظه یکبار روی یکی از افراد قرار میگرفت و
لویی از این بیزار بود

چون چندین نفر عین کرکس های گرسنه بهش خیره میشدن و اون هیچ ایده ای نداشت به چند روش توی سرشون دارن لختش میکنن...

اون لابه لا میدید جیمز داره یه حرفایی میزنه اما
هیچ صدایی به گوشش نمیرسید

دور و اطراف به حدی بخار کرده بود و به اندازه ای گرم بود که احساس میکرد توی این وضع ، درحال ذوب شدنه. همین اخماش رو توی هم گره زده بود

 • Beloved Rival • [L.S]Where stories live. Discover now