های بیبیز!
این پارت رو با اهنگ راک استار، کاور سوفیا بخونین
توی چنل هلو لری پی ام میزارمش براتون
حرفای پایینم یادتون نره !فلش بک:
لویی، هری، آسانسور!
یادتون اومد؟
——————چند دقیقه ای از چکاپ پرستار ها و هشدار های دکتر گذشته بود
و تقریبا هیچ حرفی بین دو پسر رد و بدل نمیشد...
خالی از هر حرفی بودن...هری تقریبا به این فکر میکرد که اینجا چه غلطی میکنه؟
و لویی فکر میکرد چرا باید دربرابر
خواهش هری ، کوتاه میومد؟!صدایی ک شنیده میشد
صدای نفس های منظم هردو بود ک با فاصله از هم قرار گرفته بودن...
شبیه به سیلابی ک فروکش کرده
و تازه الان اثار خرابی به بار اومده به چشم اومده ...هری دوساعت و اندی قبل با صورت رنگ پریده از شدت نگرانی با سرعت لویی رو به اولین بیمارستان خصوصی که میشناخت
رسونده بود و حالابدن بی حال پسر روبروش روی تخت ، و دستش وصل به سرم بود و ماسک اکسیژن روی صورتش قرار گرفته بود .
با ساعد دستش چشم هاش رو از نور چراغ های بالای سرش محافظت میکرد...نگاه های هر چند دقیقه یک بار به لو، تنها کاری بود ک انجامش میداد...
کلافه از جا بلند شد و آبمیوه
روی میز رو به سمت لویی گرفتهری: هعی...؟ ؟!بیداری؟بیا یکم از این بخور...
محتاطانه ولوم صداش رو پایین نگه داشت تا اگر خواب بود،
اونو از خواب نپرونه...با صدای هری، لویی ساعدش رو برداشت و
با اخمی که بخاطر شدت نور روی صورتش
ایجاد شد به هری نگاه کردماسک رو برداشت و با لحن سردی زمزمه کرد
لویی: بیدارم.
بدون توجه به دستی که سمتش دراز شده بود
یکم به حالت نشسته درومد
و بعد دستای هری خیره شد.لویی: میل ندارم!
هری: پس احتمالا متوجه نشدی،
منم نپرسیدم میل داری یا نه! باید بخوری..!لحنش رو جدی نگه داشت و با اخم کوچیکی که حاصل از لج بازی لویی بود به چشم هاش خیره شد
لویی: کی دست از عوضی بودن برمیداری استایلز؟
من نیازی به دلسوزی ندارم !هری: محض رضای فاک چرا فقط به حرفم اهمیت نمیدی؟ تو تقریبا توی اون آسانسور کوفتی مرده بودی !!!!
YOU ARE READING
• Beloved Rival • [L.S]
Fanfiction-تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson