•Ten•

2.3K 409 357
                                    







های بیبیز!
این پارت رو با اهنگ راک استار، کاور سوفیا بخونین
توی‌ چنل هلو لری پی ام میزارمش براتون
حرفای پایینم یادتون نره !

فلش بک:
لویی، هری، آسانسور!
یادتون اومد؟
——————

چند دقیقه ای از چکاپ پرستار ها و هشدار های دکتر گذشته بود
و تقریبا هیچ حرفی بین دو پسر رد و بدل نمیشد...
خالی از هر حرفی بودن...

هری تقریبا به این فکر میکرد که اینجا چه غلطی میکنه؟
و لویی فکر میکرد چرا باید دربرابر
خواهش هری ، کوتاه میومد؟!

صدایی ک شنیده میشد
صدای نفس های منظم هردو بود ک با فاصله از هم قرار گرفته بودن...
شبیه به سیلابی ک فروکش کرده
و تازه الان اثار خرابی به بار اومده به چشم اومده ...

هری دوساعت و اندی قبل با صورت رنگ پریده از شدت نگرانی با سرعت لویی رو به اولین بیمارستان خصوصی که میشناخت
رسونده بود و حالا

بدن بی حال پسر روبروش روی تخت ، و دستش وصل به سرم بود و ماسک اکسیژن روی صورتش قرار گرفته بود .
با ساعد دستش چشم هاش رو از نور چراغ های بالای سرش محافظت میکرد...

نگاه های هر چند دقیقه یک بار به لو، تنها کاری بود ک انجامش میداد...

کلافه از جا بلند شد و آبمیوه
روی میز رو به سمت لویی گرفت

هری: هعی...؟ ؟!بیداری؟بیا یکم از این بخور...

محتاطانه ولوم صداش رو پایین نگه داشت تا اگر خواب بود،
اونو از خواب نپرونه...

با صدای هری، لویی ساعدش رو برداشت و
با اخمی که بخاطر شدت نور روی صورتش
ایجاد شد به هری نگاه کرد

ماسک رو برداشت و با لحن سردی زمزمه کرد

لویی: بیدارم.

بدون توجه به دستی که سمتش دراز شده بود
یکم به حالت نشسته درومد
و بعد دستای هری خیره شد.

لویی: میل ندارم!

هری: پس احتمالا متوجه نشدی،
منم نپرسیدم میل داری یا نه! باید بخوری..!

لحنش رو جدی نگه داشت و با اخم کوچیکی که حاصل از لج بازی لویی بود به چشم هاش خیره شد

لویی: کی دست از عوضی بودن برمیداری استایلز؟
من نیازی به دلسوزی ندارم !

هری: محض رضای فاک چرا فقط به حرفم اهمیت نمیدی؟ تو تقریبا توی اون آسانسور کوفتی مرده بودی !!!!

 • Beloved Rival • [L.S]Where stories live. Discover now