Part ~ 5

172 18 2
                                    


_بلند شو!

پسر گربه ای محکم و بلند گفت و از روش بلند شد.

« بلند شم؟! »

سهون ناخودآگاه به پایین تنه سفت و برجسته اش نگاهی انداخت. باید با اون وضعیت قرمزش بلند میشد؟! خب حس میکرد اگه نمی‌خواد از دستش بده باید بهش گوش بده! البته فعلا!!!

تو یه حرکت بلند شد و وایساد.لبه لباسش رو پایین کشید تا کمتر تابلو باشه!

_بهتره فکر کلک زدن به منو از سرت بیرون کنی مستر اوه!

« الان فقط به کردنت و شنیدن صدات وقتی اسممو بین ناله هات میگی فکر میکنم لعنتی »

سهون نامحسوس سرشو تکون داد تا بلکه از شر افکارش راحت بشه! اما اون پیشی جلوش مگه اجازه میداد!؟

+چطور فهمیدی؟!

سعی کرد حواس خودشو از درد پایین تنه اش دور کنه و حرف زدن درباره موقعیت داغونش به نظر راه خوبی بود! البته تا قبل از اینکه شیومین دوباره به گردنبندش چنگ بندازه و پایینش بکشه!

_احتمالا وقتی این ماموریتو قبول کردی همچین فکری داشتی ؛ به یه باند خفن و تبهکار نفوذ می‌کنی ، کلی مدرک جمع می‌کنی و در آخر کاری می‌کنی باند نابود بشه! آدمای بد به سزای اعمالشون میرسن و شهر تو آرامش و خوشی غرق میشه!

شیومین درحالی که به لبای باریک سهون خیره بود به آرومی گفت.

_ولی میدونی پسر کوچولو .... بذار یه چیزی بهت بگم!

دست دیگه شیومین روی ممبر سفت و حساستر شده سهون نشست و اونقدر شوکه اش کرد که برای داد کوتاهش کافی باشه!

_اینجا دیزنی لند نیست پرنس!

با نیشخند گفت.دست راستش با زیپ شلوار سهون ور میرفت و دست چپش روی گردن و خط سینه اش میخزید.

سهون به شدت تحریک شده بود! از صداش ، حرکت دستاش و از همه بیشتر اون چشمایی که هیپنوتزمش میکرد!

_پس دنبال نجات دادن یه پرنسس نباش!

+میخوای تو رو نجات بدم؟!

شیومین لحظه ای شوکه شد.صدای سهون بم‌تر از قبل شده بود و بی شک جزو سکسی ترین چیزایی بود که شنیده بود!

_نجات؟! ههه .... نو هانی! قرار نیست کسی کسی رو نجات بده!

شیومین بالاخره دست از بازی کردن با شلوار و باکس سهون کشید و مستقیم ممبرش رو تو دست گرفت.ناله داد مانند سهون و چنگ زدنش به مچ کوچیک شیومین حال وخیمش رو جار میزد!

_قراره تو رو هم با خودم بکشونم تو قعر جهنم اوه سهون!

+لعنت بهت اسممو اونجوری صدا نکن مگه اینکه بخوای صورتتو بفاک بدم!

No WAY To RUN! Where stories live. Discover now