مامور مخفی🤭

2.4K 338 11
                                    

وقتی به خونه رسید مادرش و دید که با دوستاش مهمونی چای راه انداختن

میخواست سوسکی از راهرو رد شه بره اتاقش که مادرش صداش زد

_عه پسرم امروز زود اومدی
"آه عملیات با شکست مواجه‌ شد"
+ام سلام مامان 'رو میکنه به بقیه'هوم
سلام خانم پارک
سلام خانم لی
سلام خانم وو
سلام خانم گو
سلام خانم هیون
و بقیه
بعد از حرفش همه جوابه سلامشو دادن"
نفسه عمیقی کشید و ادامه داد
+کار خاصی تو شرکت نبود رئیس گفت بیام خونه
_آها خوبه پس
بیا اینجا دو کلوم با هم صحبت کنیم
خانم وو:آره تهیونگ بیا خوشحال میشیم
تهیونگ لبخنده زورکی ای زد و سمته مامانش رفت
کنارش نشست
_خانم لی می‌بینید چقدر بزرگ شده؟
خانم لی:آره واقعا آقایی شده واسه خودش
خانم هیون:میگم خانم کیم راسته که پسرتون گیه؟
خانم وو:آره منم شنیدم شایعه رو راست نیست مگه نه؟
خانم گو:به گرایشش چکار دارین شما؟
با این حرفش اجوما ها نگاه بدی بهش انداختن
_ممنون از شما خانم گو
خانم گو:خواهش میکنم خانم کیم
_خب از اونجايی که کنجکاو هستین بهتون میگم پسر منم گیه و من مشکلی باهاش ندارم
خانم هیون:اووووو واقعا حیف شد من یه دختره برازنده براش در نظر داشتم
خانم گو:وا خب میتونی یه پسر برازنده واسش پیدا کنی
البته کسی که باید دنبالش باشه شما نیستی خوده خانم کیم و تهیونگ بهش رسیدگی میکنن
مگه نه تهیونگ؟
_همینطوره خانم گو
تهیونگ همین طور ساکت نشسته بود چون حوشله ی چرت و پرت گفتن نداشت خیلی وقت بود که خایه مالی رو کنار گذاشته بود و دیگه سراغش نمیرفت/:
خانم پارک:حالا که اینطوره نظرتون درباره ی جئون جونگکوک چیه خانم کیم؟
خانم کیم با یادآوری خانواده ی جئون نیشخندی زد اگه قرار بود تَهیونگ با کسی قرار بزاره اون باید جئون جونگ کوک میبود یا حداقل یکی شبیهش
_اون پسره برازنده ای برای تهیونگه
تهیونگ فکش افتاده بود رو زمین
اون اگه جئون تنها مرده رو زمینم میشد باهاش قرررار نمیزاشت مگر اینکه عقلش و از دست داده باشه(بح بح💦😂)
نیم ساعت بعد
بالاخره اون اجوما ها رفتن و تهیونگ میتونست نفس بکشه
از جاش بلند شد که بره ولی مادرش دستشو گرفت
_باهات حرف دارم ته
+هوووف چه حرفی
_خب رابطت با جئون چطوره؟
+ام خب اون رئیسه خوبیه.... و
_نه اون نه رابطت و میگم
+مامان تنها رابطه ی من باهاش رابطه ی کاریه
_اوهو
+اها فردا قراره بریم ایتالیا
_بححح امیدوارم اونجا رابطه ی دیگه ای داشته باشید
+هان؟ مامان بس کن دیگه
خانم کیم هوووف کشید و گذاشت تهیونگ بره
و خب ازونجایی که ته اهل رابطه نبود خودش باید دست به کار میشد سمته اتاقش رفت و گوشی شو برداشت
به کیم سوکجین مامور مخفیش زنگ زد
+الو خانم کیم؟
_سلام سوکجین
+سلام خانم کاری داشتین؟
_اره کیم فردا جئون و تهیونگ میرن ایتالیا نه؟
+اره خانم کیم چطور؟
_ازت میخوام یه کاری کنی
+چه کاری؟
_اونارو تو یه اتاق بنداز و داروی افزایش جنسی به خوردشون بده
+ودهل چراااااا
_عه بی ادب نشو فقط کاری که گفتم و انجام بده
+هوووف ببخشید ولی یکم گرون در میاد
_اشکال نداره چقدر بریزم برات؟
+دو برابر قبل
_اوکیه پس خدافظ
+خدافظ
_________________________
امم میدونم زمانه اپم خیلی بده😂
ولی چه میشه کرد
خیلی دلم میخواد هر روز اپ کنم ولی اصلا وقت نمیشه بیام واتپد😐😂

کاره خاصیم ندارم ها ولی وقت نمیشه، 💦😂


میشه کامنت بزاریم برام؟

before you Onde histórias criam vida. Descubra agora