چه ساعتی از روزه؟
چقدر توی اون غار تاریک که پر بود از استخون های انسان و حیوانات دیگه قدم زده؟
چقدر هوای مسومشو تنفس کرده؟
چقدر چشم هاشو برای دیدن چیزی توی اون تاریکی مطلق ریز کرده؟
زیاد..خیلی زیاد
حتی نمیتونست برای استراحت کوتاهی بشینه
هر بار با حس کردن چیزی زیر پاهاش ازش رد میشدبا خستی ایستاد و دستشو برای بهتر دیدن بالا اورد
نور زرد رنگ شعله مانند دست راستش بهش کمک میکرد توی اون تاریکی چیزی ببینه..
با ظاهر شدن صورت زنی درست تو فاصله ی نزدیکی با خودش وحشت زده عقب رفت که پاش به چیزی گیر کرد و افتاد روی زمین
-"وقتی وارد شدی شجاع تر به نظر می امدی!"
بعد از صدای زن صدای کوبیده شدن چیزی شنیده شد و همه ی فضای غار به یکباره روشن شد
حالا میتونست راحت ببینه..زنی با موهای سفید که نمیتونست بلندیشو حدس بزنه رو به روش روی سنگ بزرگی نشسته بود
میتونست بهش اعتماد کنه؟
-"اولین باره همزادی به زیبایی تو میبینم..نزدیک بیا"
بلند شد..دستی به لباس خیسش کشید و نزدیک تر رفت
زن با دقتی که از چروک های بی شمار روی صورتش مشخص بود بهش خیره شد و در اخر سرشو تکون داد
-"زیبا..درست مثل ماه.."
-"کمکم کن آتنا.."
-"کاش میتونستم نجاتتون بدم..!"
-"اما تو تنها امیدمی..تنها کسی که باقی مونده..التماست میکنم"
-"فقط میتونم چیز هایی که میخوای بهت بگم"
به اطلاعات نیاز داشت..شاید میتونست با همون اطلاعات کاری بکنه
-"لطفا بهم بگو..هرچیزی که درمورد دوقلو های ماه و خورشید هست"
زن به کنارش اشاره کرد و با نشستن یونگی روی سکوی سنگی شروع کرد
-"ماه و خوردشید دو عنصر اصلی دنیان..کامل کننده و عین حال متضاد باهم..دوقلو های زیادی مثل شما بودن..انقدر زیاد که اسم هاشون رو به یاد نمیارم..شما تکه ای از خدایان در کالبد انسانید و دلیل جادو داشتنتون هم همینه..فرزندان ماه و خورشید..حاصل این عشق نفرینیه تا اجازه نده ماه و خورشید روی زمین به عشقشون برسن..شما نمیتونید راه والد هاتون رو ادامه بدید..دوقلو های قبلی کشته شدن،از هم متنفر بودن و یا به نحوی از هم جدا میشدن اما شما..تو و یون همونطور که مقدر شده بود کاملا همسان و پایان دهنده ی این راهید.."
-"پایان دهنده ی چی؟"
-"عشقه خورشید و ماه ممنوعه و همین همزاد هارو طلسم میکنه..طلسم وقتی نابود میشه که همزاد ها یکی بشن"
YOU ARE READING
𝑊ℎ𝑜' 𝑠 𝑇ℎ𝑒 𝑲𝑰𝑵𝑮? |👑| 𝑠𝑢𝑔𝑎
Fanfiction༺ 𝑊ℎ𝑜' 𝑠 𝑇ℎ𝑒 𝑲𝑰𝑵𝑮? ༻ "پادشاه کیه؟" 𝑦𝑜𝑜𝑛𝑔𝑖 ⌇ 𝑦𝑜𝑜𝑛 𝐴𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 , 𝑆𝑚𝑎𝑡 , 𝑤𝒉𝑖𝑐𝒉 , 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 +میخوای پادشاهت بشم گرگ کوچولو؟ -میشه تو بغلت بخوابم؟ ... -میدونی عشق چیه؟ +من میخوام تو بغل برادرم بخوابم..لمسش کنم...ببوسمش...