-"منو ببخشید سرورم"
نگاه بی حسی به ندیمه که براش اون نقاب سیاه رنگی اورده بود انداخت و نیشخند زد
-"میخوای سرتو از دست بدی؟"
ندیمه که پسر جوانی بود زانو زد و سرشو تند تند تکون داد
-"التماستون میکنم شاهزاده...شخص پادشاه اَمر کردن فقط بعد از زدن نقاب به مهمونی بیاید"
دستشو روی سر پسر کشید-"پس هم تو رو میکشم...هم پادشاهتو"
انگشت هاشو روی سر پسر گذاشت و به ناله های دردناکش گوش کرد
-"سرورم...ااااههه..سرورم...التماستون میکنم....شاهزاده.."
بدن بی جون پسر روی زمین افتاد و نیشخند یون دوباره روی صورتش برگشت...نقابی که زمین انداخته بود زیر پاش خُرد کرد
-"خودت قبرتو کندی پادشاه"
خنجر طلایی رنگشو توی دستش گرفت و روی دیوار پرید...روی سقف های متعدد قصر راه رفت تا به اقامتگاه پادشاه رسید
تا نیمه شب همونجا موند و منتظر شد و بعد از بیرون رفتن همسر پدرش از خلوتگاه پایین پرید...دو سربازی که جلوی در بودن کشت و خنجرشو توی قلب ندیمه ی خصوصی پدرش فرو کرددر هارو باز کرد و داخل رفت
قدم های اهسته و شمردشو سمت تخت پدرش کج کرد و با رسیدن کنار تخت پوزخندش به لبخند دندون نمای بزرگی تبدیل شد
کنارش ایستاد و خنجر خونیشو توی دستش فشرد
پادشاه تکونی خورد و چشم هاشو باز کرد و با دیدن یون وحشت زده عقب رفت-"ت...تو...یو...ماسو..لسا..."
خنجر خونیشو جلوی بینیش گرفت
-"هیششش...ممکنه بیدارشون کنی پدر"
-"برو بیرون...چرا اومدی اینجا...ندیمه چوی...نگهبان هااا..به چه حقی به من دستور میدی...گستاخخخخ"
از گردن پدرش گرفت و به تشک کوبوندش
از اون فاصله به تصویر خودش توی چشم های ترسیده ی پادشاه نگاه کرد-"خیلی سر و صدا کردی..ارواحی که منتظر مرگت بودن همه جای اتاقتو گرفتن و برات دندون تیز کردن..پدر"
-"ماسولسا...پ...سرم...تو...تو گفتی.."
ابرو هاشو بالا انداخت
-"من گفتم؟"
دست های پادشاه مُچ شاهزاده رو گرفتن
-"گفتی...نمی کشیم...یون...پسرم"
-"وقتی میخوای درد بکشی چرا بهت ندم؟..تو کسی بودی که برای مردن عجله داشتی..پدر"
خنجرشو توی قلب پادشاه فرو کرد به چشم های بیرون زده اش پوزخند زد
YOU ARE READING
𝑊ℎ𝑜' 𝑠 𝑇ℎ𝑒 𝑲𝑰𝑵𝑮? |👑| 𝑠𝑢𝑔𝑎
Fanfiction༺ 𝑊ℎ𝑜' 𝑠 𝑇ℎ𝑒 𝑲𝑰𝑵𝑮? ༻ "پادشاه کیه؟" 𝑦𝑜𝑜𝑛𝑔𝑖 ⌇ 𝑦𝑜𝑜𝑛 𝐴𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 , 𝑆𝑚𝑎𝑡 , 𝑤𝒉𝑖𝑐𝒉 , 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 +میخوای پادشاهت بشم گرگ کوچولو؟ -میشه تو بغلت بخوابم؟ ... -میدونی عشق چیه؟ +من میخوام تو بغل برادرم بخوابم..لمسش کنم...ببوسمش...