𝑝𝑎𝑟𝑡⁸✍︎

3.2K 363 13
                                    

با سلام
من اومدمممممم
ادیت هم شد😌
کاور کیوتع بای
__________________________________
صدای خندشون کل خونه رو پر کرده بود که با صدای تلفنش سکوت کردند
- بفرمایید؟
& آقای جئون جانگ کوک؟
- بله بفرمایید خودم هستم
& آقای جئون از بیمارستان تماس میگیرم
جونگ کوک احساس کرد خون دیگه در بدنش جریان پیدا نمی کنه وقتی پرستار جمله بعدیش رو گفت
(گایز من دکتر و پرستار کلا کادر های درمان رو علامت & میزارم)
& خیلی متاسفم ولی پدرتون رو از دست دادین
سریع دوید به سمت در خونه تهیونگ
+ کوک
+ کوک چی شده؟
+ لعنتی وایسااا
کوک ایستاد.
تکیه داد به دیوار و سر خورد
دونه دونه اشکاش ریخت
اون پدرشو از دست داده بود
کاش قبل از این که بمیره باهاش بهتر حرف زده بود
شروع کرد به هق هق کردن
- ته
+ جان ته
پرید توی دل تهیونگ
- ته باباممم (با گریه)
- تهیونگ بابام مردددد (با گریه)
+ چ...چ...چی؟
- لعنتی بابام رفت.تنهام گذاشت.براش بدترین پسر دنیا بودممممم(با گریه)
تهیونگ همینجور که حرف های کوک رو گوش میداد اشک می ریخت
+ بیا...بیا بریم؟ بیمارستان
(پانزده دقیقه بعد)
کوک با بیشترین سرعت داشت می دوید
به میز پرستار رسید
- ج...جئون هییی....کی....کی مرد؟
& آروم باشید قربان صبر کنید سیستم رو چک کنم
جونگ‌ کوک فقط داشت با چشم های اشکی به پرستار نگاه میکرد
& ایشون دیشب توی خونشون بودن که پلیس ها پیداشون کردن
فلش بک↺
# ا...الو من ...من اومدم خونه دیدم شوهرم مردههههههه
^ خانم لطفا بهم آدرس خونتون رو بدین تا بیاییم ببینیم چه اتفاقی افتاده
# بله بله **************
^ ممنون چند دقیقه دیگه اونجاییم
جیسو بعد این که تلفن رو قطع کرد بلند شروع کرد به خندیدن
# بالاخره دیگه داری برای من میشی یونگ کیو
(چند دقیقه بعد)
پلیس ها اومدن و جنازه جئون هی رو بردن
^ خانم کیم میشه توضیح بدین چه اتفاقی افتاده؟
جیسو با گریه ساختگی جواب داد
# بله حتما. هی اصلا خونه نبود.من رفتم خونه یکی از دوستانم که تازه از آمریکا برگشته بود.حدود ۱ یا ۲ ساعت اونجا بودم.برگشتم خونه هرچی هی رو صدا زدم جواب نداد میخواستم اتاق هارو چک کنم در اولین اتاق رو که باز کردم دیدم سرش خونریزی داره (شروع میکنه به گریه کردن) رفتم سمتش هرچی صداش کردم جواب نداد گفتم که به پلیس زنگ بزنم
^ ممنون از توضیحاتتون.خیلی کار خوبی کردید بهمون خبر دادید.راستی شما توی خونه دوربین ندارید؟
# نه.هی میگفت وقتی نگهبان هست چرا دوربین بزاریم
^ اوکی.بازم ممنون.و این که بهتون تسلیت میگم.ما جنازه همسرتون رو به پزشک قانونی میفرستید که تحقیقات کامل بشه
جیسو بینیش رو بالا کشید
# ممنون
پلیس ها رفتن
جیسو کامل توی خونه تنها بود
و دوباره اون خنده شیطانی
پایان فلش بک↻
پرستار برای کوک توضیح داد که چجوری جسد پدرش رو پیدا کردن
- الان جسد پدرم کجاست؟
& جسد پدرتون پزشک قانونی هستش،میتونید فردا بیاید تحویل بگیرید(انگار جنس از شاپ آنلاین خرید کردید فردا میتونید بیایید تحویل بگیرید🙂)
جونگ کوک کاملا شکسته بود
پدرش رو کشته بودن
داشت فکر میکرد که چیکار کنه که کسی که پدرش رو کشته پیدا کنه که یاد چیزی افتاد
اون بدون این که به نامادریش و پدرش بگه دوربین همه جای خونه کار گذاشته بود
و این
کارش رو راحت میکرد
∆∆¶¶ππ
خب خب خب چیکا وارد میشود😎
آقا واقعا حصلم به گا رفته بود :/
گفتم یه پارت دیگه برای عشق های خودم بنویسم😌

It always is notWhere stories live. Discover now