Tine_chic @Sarawatlism چه حالی داری که اومدی اینستا؟
Boss-pol @Sarawatlism @Tine_chic من براش ریختم
Tine_chic @Boss-pol @Sarawatlism عه؟...برای کلیپ موسیقیش؟
Boss-pol @Tine_chic @Sarawatlism نه...برای اینکه میخواست با تو لاس بزنه!
__________________________
هرجوری که به اون گوشی و پست اینستای توش نگاه میکنم پشمام میریزه!
هرچقدرم سعی کنم کلماتش رو یه جور دیگه ای بخونم بازم معنیش فرق نمیکنه!
دوستای سروات واقعا یه چیزیشون میشه!
مسخره دست اونا شدم!
Nii1987 واقعا سروات داره با تاین لاس میزنه؟ پشماامم...نههههه
تا کامنت اول رو خوندم خواستم کلیدای ماشینمو بردارم و فورا بتادین و گچ بخرم...نمیتونم از کتک های زنای سروات توی دانشگاه در امون بمونم...فقط کاشکی بهم رحم کنن :')
واقعا چه اتفاقی افتاده؟ حالا باید چیکار کنم؟
سعی کردم موبایلمو از خودمدور کنم تا دردسرم ازم دور بشه...همینطور که موبایلمو بیرون میاوردم در به شدت باز شد و دزد گربه مانندی با نور فروان وارد شد...
بله..اُهم!
میتونم هاله ای از هفتا رنگ رو توش ببینم...لعنت بهت!
کی بهت گفته این شلوارو بپوشی اخه...شبیه یه تیکه گوه شدی که یک تُن کاغذ روشه!
در حقیقت اون یه دزد گربه ای نبود...این من بودم که کلید یدک اتاقمو بهش دادم...به تکالیف روزانه ی توی دستش نگاه کردم...تنبلی خیلی وقته دوست صمیمی من شده!
-چرا ژست ِ نگاه داشتن دستگیره اتوبوس رو گرفتی؟ میخوای با آهنگ رپتر برقصی؟
-ولم کن حال ندارم اصلا...روی آتیشم بنزین نریز!
-چراا؟؟ زمان پریودته؟
-آدم مشهوری مثل تو نمیدونه چه اتفاقی افتاده؟ اون گوه اعظم منو توی اینستا فالو کرده!
-داری در مورد سروات حرف میزنی؟ خیلی گنده اش کردی بابا !!!
حرفشو با زدن کتاب دقیقا وسط سر من تموم کرد و بعدم بدن رنگی رنگیشو روی تخت ولو کرد
دینگگگگ~~~
-این نوتیف اینستات نیست؟ پاشو چکش کن ببینممم
اُهم گفت
-حال ندارم...نمیخوام بازش کنم!
-پس سریع تکالیف رو کپی کن
دینگ~دینگ~ دینگ~
-دیگه نمیتونم تحملش کنننننم!!!
آخر سر تمام صبر و حوصلم به فنا رفت و با عصبانیت مدادو زمین انداختم و شروع کردم نفرین کردن!!
YOU ARE READING
👬🏻2GETHER PERSIAN NOVEL👬🏻
Fanfictionترجمه فارسی رمانه یکی از بهترین سریالای بی ال . . 2Gether 😍 | توگدر *تشویق حضار* خلاصه که اولین کار ماست راضی باشین ازمون ووت یادتون نره خوشگلا🥳