امروز اولین روز تبلیغ کردن ماست
به ساختمون مرکزی اومده بودم جایی که باید تراکت هارو بین دانشجو هایی که رد میشدن پخش میکردیم.
همچنین به بقیه کمک کردم تا ساز هارو از کلاب به کافه تریا بیارن و دوستامم داشتن در مورد استراتژیمون علیه گرین بحث میکردن..
همونطور که همتون میدونین کافه تریای دانشگاه شلوغترین مکان دنیاست..البته این نظر منه!
ارشدا برگه هارو بین ماها پخش کردن و هرکدوممون رو گروهی تقسیم کردن تا به جاهای شلوغ بریم و تراکت هارو پخش کنیم...
ماموریت بعدی برای سرواته...باید توجه افراد رو به خودش جلب کنه و این کار شروع میشه در
-پنج...چهار...سه...دو...یک
-سلاااام~
-عارررررر
-هان؟..اونا اینجا چیکار میکنن؟ عههه اینکه سرواااته!!
-سروااااااااات~~~
*عههه علیههه..علللی😂*
لعنت..این دخترا خیلی ترسناکن...از اون دور دورا هم میتونن تشخیص بدن...
انگار که یه تلسکوپ تو چشماشون دارن...
آهنگ "ta swang" از گروه مدرن داگ بین جیغای ملت توی کافه تریا شنیده میشد
همه چاقو و چنگال هاشونو ول کرده بودن و به این سمت دویده بودن...و صد البته موبایل هاشونو بالا گرفته بودن تا فیلمبرداری کنن...مهمتر از همه دلیل این فیلم هابود...هات ترین پسر دانشگاه
خواننده خیلی خوشتیپه...اون یکی گیتاریستم کیوته...ولی چرا توجهی به اونا نمیشه؟
برا چی فقط سروات رو میبینین؟
البته نمیتونم چیزی بهشون بگم...چون خودمم خیره به خودش بودم..
حتی وقتی دورتر از همه هم وایساد از همشون برجسته تر بود...
وقتی آهنگ تموم شد خواننده با لحن ذوق زده ای جلوی میکروفن وایساد
-خیلی ازتون ممنونم...ما نماینده های کلاب موسیقی هستیم
-سروااااات عاشقتمممم
-هوهوووووووو
-سروات تو خیلی هاااتی
-این دوستمون که اینجاست بدجوری معروفه ها!!
اونها اذیتش کردن...ولی با همون چهره بدون حسش وایساده بود
-امروز میخوایم شمارو به کنسرت خودمون " آلتر ما جیب " دعوت کنیم...زمانش 22 جون ساعت پنج عصره...اگه موسیقی نارو دوست دارین حتما بیاین غرفه های خوراکی هم در دسترسه!
-میتونیم سروات رو هم بخوریم؟
-یاااااااااا
گروهی از گِی هارو دیدم که جلوم وایساده بودن جیغ میزدن وحرف های خجالت آور رو میگفتن...
YOU ARE READING
👬🏻2GETHER PERSIAN NOVEL👬🏻
Fanfictionترجمه فارسی رمانه یکی از بهترین سریالای بی ال . . 2Gether 😍 | توگدر *تشویق حضار* خلاصه که اولین کار ماست راضی باشین ازمون ووت یادتون نره خوشگلا🥳