👬🏻پارت یازدهم👬🏻

320 77 3
                                    

گروه مخفی زنان سروات

Mena chuppo:

" من همین الان به شماره ی سروات زنگ زدم و یکی دیگه گوشی رو برداشت...نمیدونم کی بود ولی گفت که من فقط دوستشم...ولی نمیتونم باور کنم حرفشو"

این موضوع با سیلی از کامنت های دیگه ادامه پیدا کرد..

" یه پسر؟...شاید واقعا دوستش باشه فقط!"

"شاید یکی از اعضای گروه "شیرهای سفید" بوده باشه"

" من همش بهش زنگ میزدم ولی خاموش بوده...نمیدونم چرا...حالا بازم امتحان میکنم"

بعد از اینکه بحث خاتمه یافت برای چند لحظه تونستم آرامش پیدا کنم...ولی موضوع به همینجا ختم نمیشه!...زنای سروات از هرچیزی توی این دنیا ترسناک ترن...چون بعد از اینکه پیام هاشون تموم شد با شدت هرچه تمام تر شروع کردن به زنگ زدن...موبایل سامسونگ هیرو ی بیچاره یک ثانیه هم نمیتونست زنگ نخوره!...برای تمام شب!
بعد از کلاس بعد از ظهرم به مدت ۲ ساعت وقت خالی داشتم پس اکیپم تصمیم گرفتن نقشه ی برکنار کردن گرین رو همین الان انجام بدن!

ما کاملا مطمئن بودیم این غول همجنسگرا مثل هر روز میاد و کنارمون میشینه!

- مطمئنی که امروزم میاد فونگ؟

-به زودی!!!...چقدر دیگه مونده پوآک؟

-بیاین با هم بشماریم...۵..۴..۳..۲..۱

-تاااااااااااااااااین~~~

فاک...حتی قبل اینکه شمارشمون تموم بشه صدای کشنده اش شنیده شد...انگار که یه گوشه اینجا قایم شده باشه!

-چی میخوای؟

همینجوری که به گرینی که آروم کنارم میشست نگاه میکردم با لحن عادی ای گفتم.

-خودت میدونی که چی میخوام ولی همش میپرسی!...من یه آدم وفادارم...اگه چیزی رو بخرم مطمئن میشم برای همیشه نگهش دارم...من از دوست داشتن تو دست برنمیدارم ^^

-مریض شدم از دست تو!

-به زودی تبدیلش میکنی به عشق ^-^

-چرا نمیری یکی دیگه رو دوست داشته باشی؟

-من تو یه زمان مشخص روی یه نفر فقط کراش میزنم...همشونو که نمیتونم با هم انجام بدم ^^

-فکر میکنم که باید بری رو یکی دیگه کراش بزنی!

صدای بهشتی رسید !!! سلبریتی فضای مجازی~

-منظورت چیه؟

-نمیدونم...فقط همینجوری گفتم

-من دارم میرم ساختمون اصلی...بعدا میبینمتون بچه ها!

از جام بلند شدم در حالی که توی دلم به گرینه وا رفته میخندیدم...

چت شده دادا؟ پرچم سفید همین الان توی دستته!

-تو ساختمون اصلی چیکار داری؟ با کسی قرار داری؟

👬🏻2GETHER PERSIAN NOVEL👬🏻Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon