چپتر هفت🍁

233 65 24
                                    


"تو چرا از پاپ کورن نمی خوری؟"
سونگمین پرسید و پاپ کورن دیگر رو در دهانش انداخت.

"اون موقع وسط فیلم کم میاریم."

"مهم نیس. می تونم برم دوباره بخرم."

"نهههه..." وقتی فهمید تن صداش زیادی بلند بود مکثی کرد.

"چرا؟...." سونگمین که انگاری اسباب بازی جدیدی پیدا کرده بود می خواست بیشتر اون رو بررسی کنه و هر بار جالب تر می شد.

"خب.... چون.... من پاپ کورن نمی خورم.... این..... برا تو کافیه." باعث شد لبخندی بر لبان سونگمین بشینه.

"نکنه از تاریکی می ترسی؟"

"....." انگاری حدسش درست از آب درومده بود.

"ببینم نکنه دالیا ازت بیبی سیتینگ می کرد؟ آخی کوچولو کی بودی تو؟"
باعث شده گونه های چانگبین قرمز بشه. شکر می کرد که سالن تاریک بود وگرنه ممکن بود سونگمین بیشتر اذیتش کنه.

وقتی جوابی نشنید فک کرد شاید زیاده روی کرده احتمالا ناراحت شده بود چون سرشو به سمت پرده برگردوند بود. از فرصت استفاده کرد تا بهش نزدیک بشه و در گوشش زمزمه کرد.

"باشه ببخشید.... اذیتت نمیکنم.... کوچولو" گفت و در گوشش به آرامی فوت کرد.

"هی داری چیکا میکنی." با این کارش فرد دیگر شوکه شده بود بخاطر همین کمی خودشو از سونگمین دور کرد.

موفق شده بود. لبخند پیروز مندانه ای بر لبانش نشست ولی با تابیدن نور پروژکتور بر پرده قیافه چانگبین کمی روشن شده بود. در بین نور سفید رنگ کاملا مشخص بود گوش چانگبین قرمز شده.
پیش خود خندید.

فیلمی که چانگبین انتخاب کرده بود فیلم عاشقانه ای بود که در یکی از شهر های کوچک اتفاق می افتاد عشق دوران بچگی همونقد عشق معصومی بود. این فیلم بااینکه اصلا شبیه رابطه سونگمین با کراش قبلی اش نبود ولی در عین حال تک تک صحنه ها یادآور لحظه هایی بود که کنار چان در ذهنش ثبت شده.
در تمام مدت لبخندی بر لب داشت. ولی خودش هم نمی تونست صدای قلبشو خفه کنه. اون لبخندی که تلخی خاصی در دهان به جا می گذاشت.

سونگمین همیشه از بچگی در خانواده ای پر محبت بزرگ شده بود و تا حدودی لوس بار اومده بود. ولی وقتی با چان آشنا شد تونسته بود رفتار های غلطشو اصلاح کنه. بخاطر همه چیز مدیون او بود ولی چان این کار ها رو فقط بعنوان دوست برایش انجام داده.

سونگمین همیشه خودشو سرزنش می کرد. چطور یه آدم می تونست اینقد پست باشه و به کسی که باهاش مهربون بود دل ببنده؟

با تموم شدن فیلم سالن روشن شد. ولی چانگبین وقتی سرشو به سمت پسر دیگر برگردوند با صحنه عجیبی روبرو شده. چشمان پر از اشک سونگمین دیگر دوام نیاورد قطره ای به پایین سرازیر شد انگاری آن قطره دیگر دوستاشو هم به سمت خودش دعوت می کرد.
پشت سر هم قطره های دیگر هم گونه های او را خیس کرد.

Violet season (Seungbin)Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ