اکسترا دو💜

212 45 41
                                    

دوباره به گوشیش نگاه کرد. امشب قرار بود چانگبین به خونش بیاد ولی دیر کرده بود. از همه بدتر حتی مسیج هم نداده بود. سونگمین کمی نگران شد بخاطر همین تصمیم گرفت یه سر به بار بزنه.

وقتی به بار رسید مشتری زیادی نمونده بود ولی نظرش به سمت زن خاصی جلب شد.

زیادی به چانگبین نزدیک بود. چن بار با لپ های چانگبین بازی کرد.

سونگمین دیگ نمی تونست بیشتر از این تحمل کنه.

"باورم نمیشه..... من تو خونه منتظرتم ولی تو حالا داری با یه زن لاس میزنی." دست به سینه گفت. اگ خودشو کنترل نمی کرد ممکن بود لیوان مشروب زنو از دستش بگیره رو سر چانگبین بکوبه.

"هی سونگمین وایسا یه لحظه...."

"خفه شو نمی خوام بشنوم.... میگنا تاریخ انقضای عشق سه ساله ولی واسه تو انگار یه سال بیشتر نبوده."

"آه یه لحظه آروم شو بذار حرف بزنم." چانگبین دستشو رو سرش گذاشت.

"نمی خوام دیگ ریختتو ببینم تموم شد." میخواست که بره سریع چانگبین از بازوش گرفت به سمت کانتر نزدیکش کرد.

"سونگمین این خواهرمه."

"چی....." با تعجب نگاهش چن بار بین چانگبین و اون زن جابجا شد. خب تو این یه سال چن بار دالیا رو ملاقات کرده بود ولی حتی یه بار هم با مامانش آشنا نشده بود. هر بار پرستارش سراغ دختر کوچولو میومد.

"بینی، یه نوشیدنی دیگ بده." اون زن لیوانو به سمت چانگبین گرفت.

"دیگ بسه امشب به اندازه کافی نوشیدی."

"آه خیلی رو مخی. خودشم هنوز منو با این کیوتی آشنا نکردی." تک نگاهی به سونگمین انداخت.

"عامممم.... این سونگمینه و..... "

"عه عه عه وایسا ببینم سونگمین معروف توییییی اوخیییی واقعا هم خیلی کیوتی. بیا بشین پیشم."

نذاشت جملشو کامل کنه.

دست سونگمینو گرفت و مجبور کرد رو صندلی کنارش بشینه.

'ینی واقعا راجبش به خونوادش گفته بود؟' این باعث شد سونگمین از ته دل خوشحال بشه. لبخند کمرنگی روی لبش نقش بست.

"ببین چی میگم باور کن نمی دونم تو این پسر چی دیدی عاشقش شدی ولی بهت یه میلیون دلار میدم از این یارو جدا بشی بیایی دوس پسر من بشی چی میگی؟" درحالیکه آرنجشو روی کانتر تکیه داد و با انگشتش به پسر پشت کانتر اشاره می کرد گفت.

"عه داری چیکار می کنی اون به من تعلق داره. خودشم تو هنوز طلاق نگرفتی."

"دیگ داری زیادی زر میزنی بذار سونگمین خودش تصمیم بگیره خودشم من ازت جذاب ترم. مگ نه، کیوتی؟"

گونه سونگمینو نیشگون گرفت.

"عقلتو از دس دادی حالا میخوایی دوس پسر منو بدزدی."

"چانگبینی ولی این وسط باید به منم حق انتخاب بدی." خب سونگمین از اذیت کردن دوس پسرش لذت می برد حالا که فرصتشو داشت چرا ازش استفاده نکنه؟

"چی...." چانگبین نگاه عصبانیشو به سمت دوس پسرش که هنوز کنار خواهرش نشسته بود برگردوند.

"دیدی بهت گفتم پیش من، تو دیگ شانسی نداری. خب کیوتی بگو ببینم این خنگول زیاد اذیتت نکرده؟"

ناگهان به باسن سونگمین چنگ زد و فشارش داد.

"عام نه...." سعی کرد خودشو از دست اون زن آزاد کنه.

"خوبه پس. از حالا بگم ولنتاین نزدیکه باید برا منم کادو بخری هر چی هم باشه دیگ سینگل حساب میشم پس ممکنه حسودی کنم سورپرایز چانگبینو هم خراب کنم. مثلا...."

"آه دیگ خفه شو." چانگبین ناگهان با دستش جلو دهن خواهرشو گرفت. برا این سورپرایز خیلی آماده شده بود نمی تونست بذاره کسی خراب کنه.

"جیسونگ یه تاکسی زنگ بزن برا خواهرم منم دیگ دارم میرم. " سریع پیشبندشو باز کرد و روی کانتر گذاشت.

"جیسونگ کمکت میکنه من دیگ دارم میرم" اجازه نداد خواهرش حتی جواب هم بده. سریع دست سونگمینو گرفت و کشید. بااینکه خواهرش داشت شوخی می کرد ولی کمی از دست سونگمین دلخور شده بود.

"بینی، ولم کن داره دردم میگیره." تو پارکینگ یهو دستشو ول کرد وقتی برگشت نگاه کنه دید مچ سونگمین قرمز شد. نباید اینقد محکم می گرفت.

با دستش مچ دیگری رو نوازش کرد.

"سونگمو، بگو ببینم ممکنه واسه اونقد پول منو بفروشی؟"

باعث شد خنده سونگمین بترکه.

"من جدی بودم." چانگبین ادامه داد.

وقتی سونگمین لب و لوچه آویزون شده دیگری رو دید خنده اشو قطع کرد و ضربه آرومی به پیشونی اش زد.

"می دونی وقتی شنیدم راجب من به خونوادت گفتی چقد خوشحال شدم بعد انتظار داری تو رو بخاطر پول بفروشم انگار واقعا خنگی."

دستشو دور گردن دیگری حلقه کرد و خودشو بهش چسبوند.

"باشه ولی نمی تونی برا ولنتاین واسه خواهرم کادو بخری."

"چرا که نه؟ شاید بهش رشوه دادم تا از سوتی هات بهم بگه یا خنگ بازیات. فکر خوبیه." دوباره خندید.

"آه نه اصلا خوب نیس." دستاشو روی کمر باریک سونگمین گذاشت. دیگ نمی تونست این پاپی وراج رو بیشتر از این ساکت کنه. همیشه به خنده هاش ضعیف داشت باعث میشد هر بار تحریک بشه و ببوسدش.
بوسه ای که نشان از تعلق و عشق بود.






**********

خب بازم اکسترا بنویسم یا کافیه؟

چقد فعال شدم باز. خلاصه شب بخیر سینگلای بدبخت از جمله خودم

ووت فراموش نشه🐒

Violet season (Seungbin)Where stories live. Discover now