با شنیدن کلمه های بی رحمانه ی سونگمین فورا سرشو برگردوند. می خواست ازش دور بشه. فقط می خواست جایی بدون سونگمین پیدا کنه و راجب احساساتش تجدید نظر کنه."نرو لطفا.....خواهش می کنم." دستی به سمتش دراز شد و آستینشو کشید. ضعیف بود. چانگبین به راحتی می تونست دستو جدا کنه ولی نتوانست. به خودش اجازه نداد همچین کاری بکنه.
بااینکه چانگبین یه کلمه هم نمی خواست حرفی ازش بشنوه ولی نمی تونست التماس پسرک رو نادیده بگیره.
"سونگمین،..... من دیگ باید برم." بدون اینکه به سمت پسرک خوابیده برگرده گفت ولی این بار تلاش کرد دستشو از آستینش جدا کنه.
"نه..... نمی خوام..... نه."
دیگر نمی تونست خودشو تحمل کنه. بدون لحظه ای تفکر به سمتش برگشت و روی تخت خزید. روی بدن سونگمین خیمه زد و دست هاشو دو طرف سر سونگمین تکیه گاه کرد.
"ازم چی می خوایی؟ هان؟ جواب بده. می خوایی به فاکت بدم؟ می خوای جای چانو واست پر کنم؟....."
"نمی دونم....." چشمای نیمه بازش دوباره بسته شد.
انگاری می خواست جلوی اشکاشو بگیره. بخاطر همین پلک هاشو در مقابل اشک هایش سد کرد."ازت خواهش می کنم...." چانگبین ناگهان سرشو خم کرد در بریدگی گردن پسرک جای داد. نفس گرمش باعث شد سونگمین به خودش بلرزه. نفس هایش باعث شده بود تمام افکارش دوباره بهم بریزه.
"خواهش می کنم ، سونگمین .....فردا قراره از این حرفات پشیمون بشی پس تمومش کن." ادامه داد.
سونگمین ناگهان دستشو بلند کرد در موهای پسر دیگر فرو برد. با حرکات دست تلاش کرد و موهاشو درهم آمیخت. سپس دستشو کمی پایین آورد و به گوشش رسید. لاله گوشش را در بین انگشت اشاره و شستش به بازی گرفته بود.
"چانگبین ، می دونم تو نمی خوایی با یه مرد بخوابی. بعد از این حرفا حالت ازم بهم خورد مگ نه؟"
"...."
"نمی خوایی باهام حرف بزنی؟"
"....." نفس های گرمشو حس می کرد. نفس هایش سنگین تر و عمیق تر شده بود.
"منو ببخش ازت همچین درخواستی کردم."
"ساکت شو." گفت و بوسه های ریزی بر گردنش گذاشت.
درحالیکه به بوسه هایش ادامه داد سرشو پایین آورد تا وقتی که به کتف پسرک رسید پشت سر هم بر همان مکان چندین بوسه کاشت و سپس کیس مارکی گذاشت در حدی حرکتش غیر قابل پیشبینی بود که سونگمین ناله ریزی کرد.
باعث شده بود سونگمین دست دیگشو هم بلند کنه و در بین موهای پسری که رویش خیمه زده فرو ببره.
که ناگهان چانگبن سرشو بلند کرد و در چشم های پسرک خیره شد.
BẠN ĐANG ĐỌC
Violet season (Seungbin)
Fanfictionفصل بنفشه ، زمستونی که عشق در قلبش شکوفا شد💜 "دیگ خسته نشدی از اینکه نقش دوم زندگی یکی دیگ باشی؟" کاپل: چانگمین(چانگبین×سونگمین) ساید کاپل: هیونهو ، با حضور افتخاری چانلیکس 🔞با چاشنی اسمات روز های آپ: نامعلوم ، بستگی به استقبال و لایک شما 🤞اولی...