Part Thirteen🍯🧸

1.2K 298 386
                                    

دستی برای سهون تکون داد و با لبخند به سمت خونه اشون رفت.
بخاطر مراقبتهای سهون و استراحت بعدش، انرژی بدنش برگشته بود و دیگه احساس درد نمیکرد.

تا جای ممکن آروم و شمرده قدم برمیداشت تا لنگ نزنه.

خداروشکر ایندفعه نیاز نبود نگران مارکهای روی گردنش باشه، چون سهون مارکی روش نذاشته بود.

بلاخره وارد پذیرایی شد و با صدای بلندی سلام کرد اما جوابی نشنید.
متعجب به پدر و مادرش که روی مبل نشسته و حتی به سمتش برنگشته بودند، نگاه کرد و جلو رفت.

دوباره سلام کرد ولی بازم جوابی نشنید.

پدر و مادرش چرا عجیب شده بودند؟!... چرا رنگشون پریده و خشکشون زده بود؟!

ایندفعه پرسید: چیزی شده؟!

بلاخره صدای خشک و جدی پدرش به گوشش رسید: بشین.

کم کم داشت حس بدی بهش دست میداد... چرا همه چیز غیر عادی بود؟!

روی مبل روبروی پدرش نشست و ایندفعه نگران تر پرسید: اتفاقی افتاده؟!

پدرش سرش رو بالا آورد و جونگین تونست چشمهای سرخ شده اش رو ببینه... یه لحظه وحشت کرد... پدرش چرا اینطوری شده بود؟!

_کجا بودی؟!

دلیل این سوال رو نمیدونست ولی جواب داد: به مامان گفته بودم... پیش دوستم...!

مادرش تمام مدت ساکت بود و با نگاهی که جونگین توش ناباوری حس میکرد، بهش خیره شده بود.

مضطرب شد و کف دستش عرق کرد... یعنی ممکن بود چیزی فهمیده باشند؟!

پدرش دوباره پرسید: کدوم دوستت؟!

آب دهنش رو قورت داد و با کمی مکث جواب داد: شما نمیشناسید... تازه باهاش دوست شدم...!

پدرش پوزخند ترسناکی زد و اون بدنش لرزید.

سرش رو پایین انداخت که چندتا عکس روی میز جلوش افتاد.

_این همون دوستته؟!

با دیدن عکسها چشمهاش گرد شد.

با بهت و ناباوری به عکسهای خودش و سهون نگاه کرد و دستش رو جلو برد.

عکسها رو برداشت و با نگاه کردن بهشون هر لحظه چشمهاش گردتر شد.

این عکس ها رو کی ازشون گرفته بود؟!

وقتی خواست انکارشون کنه و بگه رابطه اشون اونطوری نیست که اونها فکرمیکنند، چشمش به عکس بوسه اشون توی ماشین سهون افتاد و دهن نیمه بازش بسته شد.

اصلا چه توجیحِ قانع کننده ای میتونست واسه این عکسها داشته باشه وقتی توی همشون یا توی بغل سهون بود یا دستش رو گرفته بود؟!
معلوم بود که یکی زیر نظرشون داشته و هر دقیقه دنبالشون میکرده چون اکثراً داخل این مکانها یه پرنده هم پر نمیزد و اونا هیچوقت تو جاهای شلوغ ریسک بوسیدن هم رو نمیکردند.

Your Shiny Eyes Where stories live. Discover now