"ولم کن" فیلیکس با صدای عصبی و بغض داری فریاد کشید.
"تا وقتی مال من نشی ولت نمیکنم" بیونگچان نیشخند زد.
"یا اون فیلـ.." یکی از دخترا فریاد زد ولی خیلی زود ساکت شد.
بنگچان جمعیت رو کنار زد و دور برش رو برانداز کرد، جیسونگ روی زمین افتاده بود و لبش خونی بود، سرش رو بیشتر چرخوند و بعد با فیلیکسی رو به رو شد که توسط پسر آشنایی به در لاکر پین شده بود..چان سعی کرد آروم باشه و فقط فیلیکس رو از زیر دست اون پسر دربیاره، اما با دیدن فیلیکس خونی چان دیگه چان نبود، کریستوفر بنگی بود که آماده ی به قتل رسوندن شده بود.
"آشغال عوضی" کریستوفر زیرلب زمزمه کرد و جلو رفت، به شونه بیونگچان زد .
بیونگچان سمت کریس برگشت و با چهره ی بی تفاوتی پرسید "چیه؟"
کریس لبخند بزرگی زد و ..یه مشت محکم حواله ی صورت نازنین بیونگچان کرد.
بیونگچان روی زمین افتاد.
کریس با نگاه ترسناکی به بیونگچان افتاده نگاه کرد و گفت:" ببین نمیدونم چی کشیدی و دنبال کردن دوست پسر مارک چه بلایی سرت آورده، بهم ربطی نداره! ولی اون پسری که جرئت کردی و بهش دست زدی، برای منه! اگر فقط یک بار دیگه شیر بشی و دستت رو نزدیکش کنی، دیکت رو خورد شده خوراک سگای ولگرد میکنم، تفهیم شد؟"
بعد از این که کریس با نگاهش بیونگچان رو کاملا تفهیم کرد، به حالت بنگ چانِ صافت خودش برگشت و سمت فیلیکس رفت.
اما سمت دیگه ماجرا، مینهو منتظر نوبتش بود. با دور شدن چان، مینهو از کنار جیسونگ بلند شد و سمت بیونگچانِ افتاده حرکت کرد، لپ های پسر رو توی دستش گرفت و به طرز وحشیانه ای چرخشون داد: "عجب گوه چندش آوری". بعد نیشخندی زد و بیونگچان رو از یقه بلند کرد و به لاکر چسبوند.
همه، حتی جیسونگ، از قدرت مینهو تعجب کرده بودن.
"ببین نفله! جرئت نکن دست روی اموال من بزاری" لبخند زد "وگرنه دست هات رو از دست میدی" با این حرف مینهو دوباره بیونگچان رو روی زمین انداخت و با پاهاش دست پسر رو به زمین فشرد.
بیونگچان از شدت درد مینالید.
"همینه" دختری داد زد.
"حقشه" یکی دیگه از دخترها داد زد.
چند لحظه بعد چند تا از اساتید خودشون رو به معرکه رسوندن و سریع آمبولانس رو خبر کردن، چون بیونگچان به نظر میومد قرار بود امشب با ازرائیل ملاقاتی داشته باشه.
بعد از انتقال بیونگچان به بیمارستان، رئیس دانشگاه هر چهار تا پسر رو به دفتر کشوند تا بفهمه دقیقا چه اتفاقاتی افتاده...
•••
بعد از یک ساعت و نیم توضیح دادن اتفاقات، رئیس دانشگاه کاملا متوجه قضیه شد و بچه ها رو مرخص کرد.
بیونگچان واقعا یکی از بدترین موجودات زنده ی روی زمین بود؛ دنبال کردن دخترها تا خونشون و آزار دادن پسرا یکی از بدترین کارهاش بود.
ولی بدترین کاری که هیچوقت از یاد هیچکس نمیرفت، دفعه ای بود که بیونگچان به خواهر کوچیک تر یکی از بچه ها آزار جنسی رسوند...
•••
"من دیگه جیسونگ رو میبرم خونه" مینهو لبخند کوچیکی به چان و فیلیکس زد و باهاشون خداحافظی کرد.
جیسونگ هم سر تکون داد و از چانلیکس جدا شد.
مینهو دست هاش رو توی دست های جیسونگ قفل کرد و همین زمان بود که جیسونگ متوجه خون روی دست های مینهو شد و ایستاد.
"دستات..." جیسونگ با نگرانی دست های مینهو رو گرفت و نوازش کرد.
"چیزی نیست جی" مینهو آروم بود و این عجیب بود.
جیسونگ که متوجه تغییر لحن مینهو شده بود سرش رو بالا گرفت، مینهو هنوز عصبی و ناراحت بود.. از خودش.
" ولی دست هات.."
قبل از این که جیسونگ بتونه حرفش رو تموم کنه، مینهو محکم پسر رو توی آغوشش گرفت و بدن هاشون رو بهم فشار داد "تا زمانی که جای تو امن باشه، اینا مهم نیست"
جیسونگ لبخندی زد و دستش رو دور کمر مینهو حلقه کرد.
"بهت قول میدم بیشتر مراقب خودم باشم" جیسونگ جدا شد و همونطور که لبخند دلگرم کننده ای به لب داشت، لب های غمگین مینهو رو کوتاه بوسید.
"قسم میخورم اگر یک باری دیگه حتی نزدیکت بشه، سرش رو از گردنش جدا میکنم...."
جیسونگ با دیدن مینهو که هنوز هم عصبانی بود ،خندید و آروم موهای پسر رو نوازش کرد تا کمی آرومش کنه اما مینهو همچنان داشت غر غر میزد پس...
جیسونگ یقه ی مینهو رو گرفت و پسر رو سمت خودش کشید، خودش رو به لب دوست پسرش رسوند و شروع به بوسیدنش کرد.
مینهو اول از بوسه ی یهویی جیسونگ وسط غرغراش تعجب کرد اما خیلی زود اون هم دستش رو دور کمر پسر کوچولوش گذاشت و بیشتر و بیشتر خودشون رو توی بوسه غرق کرد.
بعد یک بوسه ی کاملا داغ و خیس، مینهو و جیسونگ تصمیم به جدایی گرفتن؛ لپ های سنجابی جیسونگ حسابی قرمز شد اما روی لب های مینهو نیشخند جا خشک کرده بود.
مینهو خیلی سریع فرصت رو غنیمت شمرد و جیسونگ رو روی دوشش انداخت.
"مینهوووو" جیسونگ داد زد" داری چیکار میکنی ؟ من رو کجا میبری؟؟؟
مینهو با لبخند و اطمینان ترسناکی گفت "خونه میریم خوش گذرونی!!"
•••
خب بهم یه آمار بدید ببینم چند نفرتون تمایل به نزدیک شدن به ناموس مینهو و کریستوفر بنگ دارید؟
و به نظرتون چان و لیکس چی شدن؟ کجا رفتن؟
و عذر میخوام دیر شد نتونستم زودتر کارهام رو تموم کنم ...♡
YOU ARE READING
Daddy [ChanLix-SKZ]
Fanfictionترجمه اییو 'ددی' از Honeyminbin ✨؛ • با حضور هر هشت عضو استریکیدز • ژانر : کمدی ، رومنس، +18 ⚠️ اگر از شوخیهای کثیف، کرینجی، +۱۸ خوشتون نمیاد، به هیچ نخونید. - این اییو شامل ۹۸ قسمت میشه.