۳ هزار لایک ، ۵۰۰ کامنت
Bbylixue // ممنونم چه که امروز وقتت رو به من دادی
Sonchaee // خواهش میکنم بیبی
BCchan // اوه این خوشگله کیه ؟
Bbylixue // چیه ؟ حسودیت شد ؟
BCchan // حسود کیلو چنده ؟ خوشگله شمارش چنده
Bbylixue // من ...Sonchaee // ببخشید بچه @/BCchan
BCchan // چیه ؟ چرا ؟ تو خوشگلی
Sonchaee // تو داداشمو داری
BCchan // نه بهش علاقه ندارم
Sonchaee// منم به تو علاقه ندارم در ضمن ... دوست دختر هم دارم
BCchan // اوه ... اوه ؟!BCchan // انگار اینجا فقط من سینگلم
Bbylixue // من دست نخوردم منو بردارBCchan // اوه من ناراحتم ... اوه خب
Bbylixue // الو ؟ من سینگلماBCchan // هعی اشکال نداره زود یکیو پیدا میکنم
Bbylixue // خب رسما دارم ایگنور میشم•••
« چه فک نمیکنی این لباس یکم ... »
« نه خوبه ! خیلی کیوته . به موهای پف کردت هم میاد » چیونگ به این حجم از صافت بودن برادرش لبخند زد .
« باشه باشه خیلی خب »
« بیا بریم دیر میکنیم »
« همین الانشم دیر کردیم » فیلیکس با خنده گفت .
« به هر حال »
•••
همین که هر دو داخل ماشین شدن اهنگی گذاشتن و به سمت محلی که مهمونی شام در اونجا برگزار می شد حرکت کردن
« چه ؟! میدونی داریم خونه کی میریم »
« اوممم مامان گفت اسمشون پنگ ؟ بن ؟ کنگ ؟ اه یادم نمیاد »
« ... » فیلیکس اهی کشید . چطور خواهرش انقدر ساده همه چیز رو فراموش میکرد .
YOU ARE READING
Daddy [ChanLix-SKZ]
Fanfictionترجمه اییو 'ددی' از Honeyminbin ✨؛ • با حضور هر هشت عضو استریکیدز • ژانر : کمدی ، رومنس، +18 ⚠️ اگر از شوخیهای کثیف، کرینجی، +۱۸ خوشتون نمیاد، به هیچ نخونید. - این اییو شامل ۹۸ قسمت میشه.