بیبی گرل گفتی الان کنم اپ کردم (:
مسواک سبز رنگش رو بین دندون هاش گرفت تا مانع افتادنش بشه و دکمه ی قهوه ساز رو روشن کرد
در واقع از غذا های تلخ و تند متنفر بود
اما خب شِکَر برای همین مواقع خوب بود
فقط به یه چیزی نیاز داشت که از این حالت خواب آلود درش بیاره تا بتونه ادامه ی شب رو بیدار بمونه
" ساعت فاکی رو ندیدن؟"
با شنیدن صدای تَقی از در زیر لب غُر زد و با رفتن به سمت دست شویی لبش رو تمیز کرد
با خیس کردن دستش موهاش رو بالا داد و سمت در رفت
" امیدوارم دلیل خوبی داشته باشه!"
کلید رو چرخوند و در رو با بی میلی باز کرد
به هر حال قرار نبود با کسی که شبش رو خراب کرد درست رفتار کنه
چون قرار بود امشب بخاطر اینکه جیمین رفته بود خونه ی دوست عزیزش از عروسک های پشمالو و پنتی هاش تمام لذتش رو ببره!
و در مورد دوست جیمین
تهیونگ واقع تا قبل از اینکه صدای ددی گفتن های جیمین رو از داخل وان بشنوع و ببینه چطور روی عضو دوست عزیزش یونگی سواری میگیره
هیچوقت معنی واقعی کلمه ی دوست رو نفهمیده بود!
" سلام من..."
مرد با گذروندن نگاهش روی بدن مرد مقابلش روی کراپ تاپ و دامنش کمی متوقف شد و اینبار تمرکزش رو روی چهرش گذاشت
" زمان بدی مزاحم شدم؟ "
انگار وسط سکس فانتزی اون پسر مزاحم شده!
یا وسط زمانی که می خواست.....
با خودش بازی کنه
به هر حال کسی با این لباس ها این ساعت از شب سمت رخت خوابش برای خوابیدن نمی رفت!
" بستگی داره که..... با این زمان امدنتون قراره چیکار کنید! و اون موقع تشخیص می دم مزاحم شدید یا نه"
با نیشخندی گفت و با تکیه دادن به در دستش رو جلوی قفسه ی سینش گره زد
شرکت دار
وکیل
هر چیزی که با دیدن کت و شلوار ردیف و اُتو کشیده ی مرد به فکرش می امد
" می خوام در مورد رُز صحبت کنم "
اخم هاش کمی تو هم رفتن و ابروی بالا انداخت
رُز؟
اهان همون دختری که چند بار ازش در خواست قرار کرده بود و مطمئنن هر بار هم با جواب منفی رو به رو میشد
باید مقاومت اون دختر مو قهوه ای رو تحسین می کرد!
" بیا داخل "
سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد و با شُل کردن کرواتش وارد خونه ی پسر مو طلایی که الان روی مبل قهوه ای خونَش نشسته بود و اون رون های لختش رو روی هم انداخته بود شد
اون پاهای کشیده و بلند
واقعا بی نظیر به نظر می رسیدن
"با رُز چه نسبتی دارید؟"
روی مبل مقابل تهیونگ نشست و کتش رو در اورد
آستین های پیراهن سفیدش رو بالا داد و انگشت هاش رو داخل هم گره زد
