مشروبش رو کامل نوشید و با بی حوصلگی دستش و تکیه گاه صورتش قرار داد
حتی لذت بردن از موسیقی و رقصیدن هم انگار مثل همیشه براش جذابیت نداشت" همچیز خیلی احمقانه به نظر می رسه!"
با برداشتن لبه ی لیوان یخ داخلش رو چرخوند و خمیازه ای کشید
ساعت از نیمه شب گذشته بود و مطمئنن نمی خواست با خوابیدن آخرین روز تعطیلاتش رو از بین ببره" پر سرو و صداست"
صدای معترض مردی از کنارش باعث شد سرش رو برگردونه و با موهای نقره ای رنگی رو به رو بشه
و بعد صدای سوختن توتون سیگار بود که با وجود شلوغی جَو باز تونسته بود به راحتی تشخیصش بده" شلوغی رو دوست نداری؟"
زبونش رو روی لب های صورتی و باریکش کشید و چشم هاش رو به ارومی روی هم گذاشت
مژه های تقریبا کوتاهش زیر چشمش رو سایه انداخته بودند و لباس بافت مشکیش به راحتی بخاطر بلند بودن یقش سفیدی بندش رو به رُخ می کشید" البته که نه! می دونی جاهای خلوت رو.... "
نیشخندی زد و سرش رو با شیطنت کج کرد انگشت های کشیدش رو روی میز گذاشت و به صورت قدم زنان سمت لیوان مرد مو مشکی بُرد
" ترجیح می دم نظرت چیه؟ اروم.... و بدون صدا!!"
با نزدیک کردن لیوان به لب هاش زبونش رو دور لبه ی لیوان چرخوند و تکه یخ های داخلش رو وارد دهنش کرد
" یه جای پر از سکوت؟"
متقابل نیشخندی زد و با گرفتن لبه ی صندلی مرد مو نقره ای اون رو به سمت خودش کشید
شاید اون می تونست به شب تاریک و خسته کنندش با اون بدن سفیدش یه روشنایی پر هیجان بده!" هوم نمی دونم بستگی داره قراره داخل اون سکوت چی شنیده بشه!"
لبش رو به دندون گرفت و با خباثت به دکمه های پیراهن سفید مرد مو مشکی که بخاطر گرمای اطرافش الان تا قفسه ی سینش باز شده بود خیره شد
" گرمته؟"
سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد و تار موهای عرق کرده ی روی پیشونیش رو بالا داد
" بیا در ازای خوردن نوشیدنیت بهت به نوشیدنی جدید بدم!"
خودش رو جلو تر کشید و روی رون های دُرُشت مرد مو مشکی نشست
" و اگه غذام رو بهت بدم چی؟ قراره چی در ازاش بهم بدی مروارید کوچولو؟"
لقب مروارید کوچولو باعث شد یه ابروش به بالا متمایل بشه و کمرش رو جلو تر بکشه
" یچیزی که دَهنِت رو باهاش پُر کنی هوم؟ مثلا...."
با گرفتن دست جیمین اون رو روی قفسه ی سینش گذاشت و اجازه داد نیپلش توسط شست اون مرد لمس بشه