*********
با پیاده شدن از ماشینش کتش رو روی آرنجش انداخت و با باز کردن در از پله ها بالا رفت
بدنش بخاطر حجم زیادی از کار های شرکت درد می کرد و سرش درد گرفته بود
الان فقط به یه حموم آب گرم و گوش دادن به موسیقی ملایمی نیاز داشت تا تمام کار های امروزش درس مست آب روانی از بدنش خارج بشن و ریلکس کنه" but i Don't need drugs...
Cause i'm really High Enough"صدای بلند و داد های همیشگی اون پسر همراه با موسیقی سبک راک اند رولش (rock & roll) باعث شد لبخند کوچیکی بزنه و سرش رو به چپ و راست تکون بده
" جوجه ذُغالیه شیطون "
با باز کردن در شیشه ای بالکن به پنجره ی خونه ی کناریش خیره شد و لبخند بیشتر روی لب هاش شکل گرفت
اون پسر 18 / 19 ساله با شادی روی تختش می پرید و با گرفتن کُنترَل تلویزیون طوری که انگار میکروفونِ، آهنگ رو با صدای بلندی می خوند
موهای مشکیش داخل هوا با هر پرشش پخش می شدن و لبخند پهنی با تموم شدن هر تکه از آهنگ روی لب های توت فرنگی شکلش به وجود می امد
پارک جیمین پسر جوونی که درست کنارش زندگی می کرد و حتی دیدن کار های بچگانه و پر از دیوونگیش یه عادت براش شده بود
انگار اون پنجره براش حُکم یه تلویزیون رو داشت اون هم همیشه روی شبکه ی مورد علاقش !
با برگشتن سر جیمین به طرفش تکیش رو از در گرفت و سمت نرده ها رفت" اینبار دیر تر برگشتی"
با قطع کردن آهنگ گفت و پنجره رو باز کرد تا بهتر صدای مرد رو بشنوه
اون صدای رسایی داشت ولی وقتی اروم حرف می زد و باعث خشدار شدن اون صدای بم می شد
خب....
بهتر بود سراغ جزیئات اینکه چطور دیوونش می کرد نریم!" کارام طول کشید"
یونگی هیچوقت بهش نمی گفت بهش ربطی نداره
یا بهتر سرش تو کار خودش باشه
اونا همیشه اینطوری با هم حرف می زدن و از وجود هم لذت می بردن
حتی اون مرد وقتی از دوست دختر چندین سالش جدا شده بود به اینجا امد و با هم مشروب خوردن" چشمات یکم قرمز شده می خوای سرت رو ماساژ بدم"
دستی به شقیقش کشید و چند بار پلک زد تا از سوزش چشمم کم بشه