Scenario 11 (yoonmin)

1.5K 119 22
                                    

*********

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.

*********


















با پیاده شدن از ماشینش کتش رو روی آرنجش انداخت و با باز کردن در از پله ها بالا رفت
بدنش بخاطر حجم زیادی از کار های شرکت درد می کرد و سرش درد گرفته بود
الان فقط به یه حموم آب گرم و گوش دادن به موسیقی ملایمی نیاز داشت تا تمام کار های امروزش درس مست آب روانی از بدنش خارج بشن و ریلکس کنه

" but i Don't need drugs...
Cause i'm really High Enough"

صدای بلند و داد های همیشگی اون پسر همراه با موسیقی سبک راک اند رولش (rock & roll) باعث شد لبخند کوچیکی بزنه و سرش رو به چپ و راست تکون بده

" جوجه ذُغالیه شیطون "

با باز کردن در شیشه ای بالکن به پنجره ی خونه ی کناریش خیره شد و لبخند بیشتر روی لب هاش شکل گرفت
اون پسر 18 / 19 ساله با شادی روی تختش می پرید و با گرفتن کُنترَل تلویزیون طوری که انگار میکروفونِ، آهنگ رو با صدای بلندی می خوند
موهای مشکیش داخل هوا با هر پرشش پخش می شدن و لبخند پهنی با تموم شدن هر تکه از آهنگ روی لب های توت فرنگی شکلش به وجود می امد
پارک جیمین پسر جوونی که درست کنارش زندگی می کرد و حتی دیدن کار های بچگانه و پر از دیوونگیش یه عادت براش شده بود
انگار اون پنجره براش حُکم یه تلویزیون رو داشت اون هم همیشه روی شبکه ی مورد علاقش !
با برگشتن سر جیمین به طرفش تکیش رو از در گرفت و سمت نرده ها رفت

" اینبار دیر تر برگشتی"

با قطع کردن آهنگ گفت و پنجره رو باز کرد تا بهتر صدای مرد رو بشنوه
اون صدای رسایی داشت ولی وقتی اروم حرف می زد و باعث خشدار شدن اون صدای بم می شد
خب....
بهتر بود سراغ جزیئات  اینکه چطور دیوونش می کرد نریم!

" کارام طول کشید"

یونگی هیچوقت بهش نمی گفت بهش ربطی نداره
یا بهتر سرش تو کار خودش باشه
اونا همیشه اینطوری با هم حرف می زدن و از وجود هم لذت می بردن
حتی اون مرد وقتی از دوست دختر چندین سالش جدا شده بود به اینجا امد و با هم مشروب خوردن

" چشمات یکم قرمز شده می خوای سرت رو ماساژ بدم"

دستی به شقیقش کشید و چند بار پلک زد تا از سوزش چشمم کم بشه

scenario Où les histoires vivent. Découvrez maintenant